دانلود مقاله در مورد سرزمین ایل بختیاری تحت pdf
دانلود مقاله در مورد سرزمین ایل بختیاری تحت pdf دارای 140 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله در مورد سرزمین ایل بختیاری تحت pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله در مورد سرزمین ایل بختیاری تحت pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن دانلود مقاله در مورد سرزمین ایل بختیاری تحت pdf :
سرزمین ایل بختیاری
مقدمه :
سرزمین ایل بختیاری یا لُر بزرگ که از مهمترین ایلات کوچرو ایران کنونی است در شمال و باختر سرزمین ایلات کهکیلویه یعنی زاگرس مرکزی قرار دارد. (ایلات و عشایر انتشارات آگاه ، سال 1362، ص 20) قلمرو این ایل که به نام خاک بختیاری معروف است در ناحیهای میان اصفهان و خوزستان قرار گرفته و سلسله جبال زاگرس در جهت شمال غربی به جنوب شرقی از میان این قلمرو میگذرد و آن را به دو بخش کوهستانی در شرق و جلگهای در غرب این جبال تقسیم
میکند بخش کوهستانی ییلاق و بخش جلگهای قشلاق ایل بختیاری است. این منطقه محدود است از طرف شمال به لرستا، از سوی شرق به اصفهان و چهارمحال از سوی جنوب به قلمرو ایلات لرستان منطقه کهکیلویه و بویر احمد و ایل ترک زبان قشقایی و از سوی غرب به دشت خوزستان. جمعیت ایل را در حدود 500000 نفر تخمین زدهاند که در سرزمینی به مساحت 7500 کیلومتر مربع زندگی میکنند. از کل جمعیت 200000 نفر یعنی 40 درصد زندگی کوچنشینی و نیمه کوچنشینی دارند که ییلاق و قشلاق میکنند و معیشت آنها مبتنی بر پرورش دام از نوع گوسفن
د و بز است، منطقه ییلاقی ایل در مرتفعات غرب اصفهان واقع شده است که بلندترین قلّه آن به ارتفاع 4549 متر در زیر کوه قرار دارد. سرزمین قشلاقی در دامنه شرقی سلسله جبال زاگرس واقع شده و تا قسمتی از خوزستان ادامه دارد. ایل بختیاری در طول سال دارای دو کوچ بزرگ در دو فصل بهار و پاییز است، اوایل بهار از گرمسیر به ییلاق میکوچند و پاییز برمیگردند. فاصله میان گرمسیر و ییلاق برحسب طایفه متفاوت است و در مداری به 300 کیلومت میرسد. کوچ بختیاریها به طور منظم صورت میگیرد، هر طایفه از مسیر معینی ((ایل راه)) که تقریباً ثابت است میگذرد، در ییلاق هم محل ثابتی دارند که دیگر طوایف نمیتوانند از آن استفاده کنند. در بازگشت به
گرمسیر آثاری از سنگچین ها بر جای میماند که مجدداً در سال آینده هر طایفه در محل خود چادرها را برپامیدارد. (رجوع شود به : اصغر کریمی ـ ژان پیر دیگار، ایل بختیاری در مجموعه مقالات مردمشناسی مرکز مردمشناسی ـ وزارت علوم و آموزش عالی ، دفتر دوم، ایلات و عشایری پاییز 1362 ، ص 11 تا 51) ایل بختیاری به دو نیمه یا بلوک «هفت لنگ » و «چهار لنگ» تقسیم میشود که هر کدام در کل قلمرو بختیاری دارای سرزمین مشخص است ; هفت لنگ که همه
ساله بین نواحی شرقی خوزستان یعنی «اندیکا» و «مسجد سلیمان» و «شوشتر» و «ایذه» و «شهرکرد» و «بروجن» در چهارمحال و بختیاری در حرکت و کوچ اند به چهار گروه دورکی، بابادی ، بختیاروند (یا بهداروند) و دنیارانی تقسیم میشود. چهار لنگ نیز که عمدتاً بین دزفول و ایذه در خوزستان از سویی و «داران» در اصفهان و «الیگودرز» و «بروجرد» در لرستان از سوی دیگر ییلاق ـ قشلاق میکنند و به گروههای هم وند، «محمد صالح» (مم صالح) ، «موگویی» و «کیان ارثی» تقسیم میشود; بسیاری از تیرههای طوایف چهار لنگ اسکان یافتهاند. (ایلات و عشایر، انتشارات آگاه، سال 1362 ص 20 ) .
معیشت اصلی بختیاریها دامپروری توأم با مختصری زراعت است که بیشتر به صورت دیم و کمتر به صورت آبی کشت میشود. زراعت آبی عمدتاً در محدوده روستاها و میان یک جانشینان متداول است، صنایع دستی هم یکی از فعالیتهای اقتصادی بختیاریهاست که زنان انجام آن را بر عهده دارند. مواد اولیه صنایع دستی عمدتاً از تولیدات دامی تأمین میشود.
بیان مسئله :
ایل بختیاری که همیشه به عنوان یکی از ایلهای پرجمعیت و دارای نفوذ گسترده سیاسی ندارد ، اقتصادی در جنوب غربی کشور شمرده شده، بارها مورد بررسیهای مختلف فرهنگی ، اجتماعی و مردمشناسی قرار گرفته است. سعی ما در این تحقیق بر این است که مسائل انسانی، اقتصادی و تاریخی را به صورت پیوسته و از دید علم جغرافیا بررسی کنیم و تنها به شناخت عوامل و پدیدهها بسنده نکرده، ضمن شناخت، به روابط بین آنها نیز اشاره نماییم.
یکی از علل بررسی ایل مذکور آن است که بختیاریها از اصیلترین و قدیمیترین اقوام ایرانی محسوب گردیده، پرجمعیتترین جامعه عشایری کشور نیز به شمار میروند؛ جامعهای که در طول تاریخ بس طولانی خود، با جمعیت انبوه بر منطقه تسلط داشته، قادر به انتقال ویژگیهایی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خود به ساکنان بخشهای مجاور نیز بوده است ؛ به طوری که بخشهایی از خوزستان ، لرستان ، اصفهان ، چهارمحال و بختیاری و فارس کاملاً از ویژگیهای فرهنگ بختیاری برخوردار بوده ، متأثر از اقتصاد آنان هستند.
ایل بختیاری با تحولات سیاسی و اقتصادی کشور، بویژه از 1340 به بعد، بنیانهای اصیل اجتماعی و اقتصادی خود را از دست داده و امروزه پدیده یکجانشینی، اشتغال در صنایع نفتی جنوب، پراکنده شدن در شهرها و قصبات منطقه و مشکلات عدیده دیگر، تشکیلات و ساختار ایلی و سنتی آن را تا حدودی از هم گسسته است.
با شنیدن نام بختیاری برای نخستین بار، اینطور استنباط میشود که قومی واحد از یک نژاد و فرهنگند، اما در عمل خواهیم دید که دقیقاً اینطور نیست و در بین آنان مردمانی از اقوام ایرانی، عرب و ترک نیز وجود دارند که همگی در یک تشکیلات سیاسی اجتماعی به نام بختیاری، منسجم و متحد گردیدهاند و نفوذ و توسعه فرهنگی و اقتصادی آنان در جنوب ایران، در بین چندین استان کشور گسترده شده است. پس این مطلب مهم است که منطقه بختیاری یا حدود تحت قلمرو ایل بختیاری هیچ رابطهای با تقسیمات سیاسی کشور، از جمله سطح استانها و مرز شهرستانها ندارد، بلکه بیشتر تابع مساعدت محیط طبیعی منطقه و میزان نفوذ سیاسی، اداری و اقتصادی بختیاریهاست ، به طوری که حتی بخشهایی از استان مرکزی و شمال شرقی اصفهان ، نظیر گلپایگان ، خوانسار، خمین ، محلات و کوهپایه اصفهان نیز تحت نفوذ بختیاریها بوده است که البته امروزه به سبب تحلیل قدرتهای اجتماعی و کاهش مراتع و رواج پدیده یکجانشینی ، عملاً از حیطه نفوذ آنان خارج شده و فقط آثاری از گذشته به صورت بناها، سنگ قبرها، لهجهها و ; باقی مانده است.
حدود و وسعت . به طور کلی ، محدوده ایل بختیاری در جنوب غربی کشور در بین دو سرزمین کوهستانی و مرتفع شمال و شرق چهارمحال و بختیاری و لرستان و سرزمین جلگهای گرمسیری مغرب و جنوب خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد واقع شده است. به عبارتی، این محدوده، از بلندترین نقطه قلل مرتفع، یعنی زردکوه بختیاری با بیش از 4500 متر و کوههای الیگودرز با ارتفاعاتی بیش از 2500 متر شروع شده، به سمت غرب و جنوب تا جلگه پست و آبرفتی خوزستان ادامه مییابد.
طول و عرض جغرافیایی . چون محدوده مورد نظر ما بر تقسیمات سیاسی استانها منطبق نیست سعی کردهایم که موقعیت جغرافیایی آن را در نقاطی که امروزه حد گسترش بختیاریها به شمار میرود در نظر بگیریم. از نظر عرض جغرافیایی بین مدارهای 31 درجه و 16 دقیقه (رامهرمز) و 33 درجه و 22 دقیقه شمالی (الیگودرز) قرار دارد و تقریباً بیش از دو درجه و 6 دقیقه عرض شمالی را میپوشاند. از نظر طول جغرافیایی بین نصفالنهار 48 درجه و 50 دقیقه (شوشتر) و 51 درجه و 27 دقیقه شرقی (بروجن) قرار دارد. (اطلس کامل گیتاشناسی ؛ مؤسسه کارتوگرافی گیتاشناسی، مبحث ایران ، ج دهم ، 1368)
این مطلب بیانگر آن است که این محدوده به صورت چهارگوشی است که طول و عرض آن با ان
دکی اختلاف، تقریباً با هم برابر است و مسیرهای کوچ، صرف نظر از مناطق دشوار کوهستانی و درهها نسبتاً کوتاه و مناسب است و استقرار عشایر در بخشهای مختلف، بین طوایف و مناطق یکجانشین، به طور یکنواختتر و سادهتر انجام میگیرد، بر خلاف مسیر ایل قشقائی که در کوچ از جنوب به شمال، باید طی کنند.
موقعیت نسبی . منطقه بختیاری در دو محدوده مشخص و متفاوت با هم گسترده شده است :
منطقه اول شامل شمال و شرق آن میباشد که ییلاق عشایر است و به طور کلی در محدوده زاگرس میانی از شمال غربی به جنوب شرقی در امتداد رشته کوههای زاگرس کشیده شده است، به طوری که ارتفاع این منطقه از هزار متر در جنوب تا بیش از 4500 متر در شمال متغیر است (زردکوه 4527 متر، اشترانکوه در لرستان 4328 متر). منطقه دوم، جلگه خوزستان است که خاک بختیاری به شمال شرق و مشرق این جلگه محدود میشود (بخش قشلاقی بختیاریها) . این منطقه با حداقل ارتفاع (کمتر از نهصد متر) و نزدیکی به حوضه گرم و خشک خلیج فارس از مناطق شمالی تفکیک میشود.
به طور کلی، شمال و شرق سرزمین بختیاری در محدوده ارتفاعات فشرده و چینخورده زاگرس شمالی واقع است و تمام مسائل محیطی ، آب و هوایی و زیستی آن با وضعیت کوهستانی ارتباط کامل داشته، برعکس بخش جنوب و جنوب غربی آن در جلگه خوزستان واقع شده است و از نظر اکولوژیکی و پدیدههای زیستی از جمله رویش گیاهی کاملاً متفاوت بوده، با وضعیت طبیعی منطقه گرم خوزستان و خلیج فارس مرتبط است.
تفاوتهای فصلی بین این دو محیط که اختلافها و تضادهایی از نظر آب و هوایی، زمان رویش گیاهان و منابع آب دارند موجب کوچ و جابجایی عشایر و دام آنان میشود.
حدود سرزمین بختیاری. امروزه منطقههای اصلی سکونت بختیاریها در دو استان چهارمحال و بختیاری و خوزستان نشان داده میشود، اما حوزه نفوذ سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی آنان در خارج از این استانها کاملاً مشهود است. به طور کلی ، منطقه سکونت ایل بختیاری به این مناطق محدود میشود : از شمال به نجفآباد ، داران، الیگودرز؛ از مشرق به اصفهان ، شهرضا، بروجن ؛ از جنوب به سمیرم ، لردگان و شمال استان کهگیلویه و بویراحمد و بالاخره از مغرب و جنوب غربی به شهرستانهای مشرق خوزستان نظیر رامهرمز، شوشتر و دزفول و مناطق بین آنها ـ اگر چه تا اهواز نیز گسترش دارد.
وسعت . اگر چه تعیین مساحت واقعی منطقه بختیاری با توجه به حدود گسترش آن در جهات مختلف کار سادهای نیست توانستهایم مساحت تقریبی آن را محاسبه کنیم. با در نظر گرفتن ناحیه بین شوشتر و بروجن (منتهیالیه غرب و شرق منطقه) و رامهرمز و الیگودرز (منتهیالیه جنوب و شمال منطقه) مساحتی حدود 50626 کیلومتر مربع به دست میآید که از این مقدار 14870 کیلومتر مربع در استان چهارمحال و بختیاری ؛ 6202 کیلومتر مربع در شهرستان ایذه ؛ 4313 کیلومتر مربع در شهرستان رامهرمز، 3538 کیلومتر مربع در شهرستان شوشتر؛ 6986 کیلومتر مربع در شهرستان مسجد سلیمان ؛ 7976 کیلومتر مربع در شهرستان الیگودرز و 6741 کیلومتر مربع نیز بین شهرستانهای استان اصفهان، شمال کهگیلویه و بویراحمد سردسیر و دزفول واقع شده است. (اطلس کامل گیتاشناسی؛ مبحث ایران.) مطابق این تقسیمبندی ، اینطور استنتاج میشود که از نظر وسعت تفاوت مهمی بین ییلاق و قشلاق بختیاری مشاهده نمیشود و این خود نشاندهنده
وضعیت خوب و مرغوب بودن مراتع در قشلاق است؛ زیرا معمولاً در ایران مناطق قشلاقی به سبب رطوبت کمتر، فقر پوشش گیاهی و خشکسالیهای متعدد، نسبت به مناطق ییلاقی از نظر مرتع محدودیت بیشتری دارد و معمولاً قشلاق باید وسیعتر از ییلاق باشد، نظیر قشلاق قشقائیها که دو
برابر ییلاق آنان است یا قشلاق عشایر کرمان، البرز جنوبی و خراسان . در مورد بختیاریها تقریباً موازنهای بین حدود مراتع قشلاقی و ییلاقی وجود دارد که خود حاکی از پوشش گیاهی مناسب و کافی در دو منطقه است. اما باید توجه داشت که امروزه مناطقی که عملاً تحت نفوذ و استقرار عشایر بختیاری است بمراتب کمتر از محدودههای مذکور وسعت دارد، به طوری که وسعت مناطق تحت نفوذ در ییلاق ده هزار و در قشلاق دوازده هزار کیلومتر مربع در نظر گرفته شده است که بر مناطق و مراکز اصلی بختیاریها منطبق است ؛ در حالی که دامنه نفوذ آنان تا مساحتی حدود دو برابر ارقام فوق (بیش از پنجاه هزار کیلومتر مربع) تعیین میشود.
ژئومورفولوژی
ژئومورفولوژی ییلاق . منطقه ییلاق بختیاریها کوهستانی است. این منطقه در محدوده چینخوردگی زاگرس واقع بوده، بسیار نامنظم و بر خلاف منطقه گرمسیر خوزستان دارای پستی و بلندیهای فراوانی است. رسوبات این کوهها به دوران سوم زمینشناسی مربوط است بویژه آهک و کنگلومرای بخیتاری که در دوران سوم چینخورده است. مرتفعترین کوههای زاگرس در این قسمت واقع است از جمله زردکوه به ارتفاع 4527 متر که سراسر طول سال پوشیده از برف است و سبز کوه به ارتفاع 3900 متر در شهرستان بروجن که از مهمترین ارتفاعات منطقه به شمار میرود و با کوههای بزکوه، سفیدکوه، کارکنان، منگشت و مالدران و کوه بریک در سطح استان چهارمحال و بختیاری و ارتفاعاتی در استان لرستان، مانند کوههای الیگودرز، ملاوی، اشترکوه و کوههای نجفآباد که بیش از 2500 متر ارتفاع دارد مجموعه فشرده و مرتفعی را در سطح منطقه ییلاقی بختیاریها به وجود آورده است. جهت این ارتفاعات بر جهت عمومی رشته کوه زاگرس منطبق است که از
شمال غرب به جنوب شرق امتداد دارد. این کوههای جوان که به آخرین دوره کوهزایی مربوط است ، به سبب نظمی که در قرارگیری ناودیسهاوتاقدیس ها (به صورت موازی) دارد دارای نوعی وحدت جغرافیایی است. کلیه شبکه آبگیر دایمی و غنی رودخانهای نظیر کارون که حیات اقتصادی
استانهای مجاور بویژه خوزستان را تضمین میکند در این منطقه است.
زمین دراین ارتفاعات، به طور عمده، رسوبیِ آبرفتی است و آهکها، ماسه سنگها و سنگهای آذرین و کنگلومرا نیز گسترش بسیاری دارد.
از معروفترین و مرتفعترین ارتفاعات این قسمت، زردکوه بختیاری است که شبکه آبگیر کارون با درههای بسیار عمیق و وحشتناک نیز بر عظمت این کوهستان افزوده است. این عوامل مشکلاتی برای کوچ عشایری به وجود میآورد؛ مثلاً صعود به ارتفاعات و عبور از درهها بخصوص عبور از کارون را مشکل کرده، غالباً خساراتی به بار میآورد.
ژئومورفولوژی قشلاق. قسمت گرمسیری که بخش شرقی خوزستان را دربرمیگیرد سرزمین همواری میباشد که رسوبات دوران چهارم سطح بیشتر آن را پوشانده است.
جنس این زمینها از مواد آبرفتی، آهکی و رسی زاگرس با بافت بسیار ریز تشکیل شده و دیواره کوهستانی زاگرس از شمال و مشرق، این منطقه را احاطه کرده است. شبکه آبها، بستر رودخانهها، درههای خشک سیلابی و تعدادی از تپه ماهورها در این بخش دیده میشود، بخصوص در ناحیه دزفول که ناهمواریها متراکمتر است و بخش جانکی ایذه که اغلب در جنوب با تشکیلات گچی و رسی همراه میباشد. به طور کلی، در این منطقه هر چه به سمت جنوب و مغرب پیش رویم از ارتفاع آن کاسته و بر همواری و یکنواختی آن افزوده میشود. ارتفاع در این ناحیه کم است، به طوری که ارتفاع شوشتر از سطح دریا 170 متر، رامهرمز 115 متر، مسجد سلیمان 362 متر، اهواز 20 متر، دزفول 143 متر و ایذه کمتر از 700 متر است و در ماهشهر، در کنار خلیجفارس، ارتفاع به کمتر از 10 متر کاهش مییابد.
آب و هوای مناطق ایل بختیاری
آب و هوای ییلاق. این منطقه به علت داشتن کوههای مرتفع متعدد دارای زمستانهای سرد و تابستانهای کوتاه و معتدل است که بدین ترتیب از آب و هوای معتدل کوهستانی برخوردار میباشد. در اکثر نقاطی که ارتفاع آنها از دو هزار متر بیشتر است دوره سرما در حدود چهار تا پنج ماه ادامه مییابد. هوای این منطقه از اوایل پاییز تغییر میکند و از اواسط آبان یخبندان آغاز میشود. قبل از شروع سرما بارانهای متغیر و پراکنده میبارد و در نقاط مختلف، از اوایل مهر تا آبان این بارانها شروع میشود و از این هنگام به بعد، برفهای سنگین و پیاپی میبارد. در پایان دوره یخبندان ، دوباره زمان بارانهای متغیر فرامیرسد. اعتدال هوا معمولاً از اوایل اردیبهشت آغاز
میشود و تا اواخر خرداد ادامه مییابد. در چهارمحال و بختیاری گرمترین روزهای سال از تیر شروع شده، تا اوایل مرداد ادامه دارد.
آب و هوای قشلاق. قشلاق بختیاریها در شرق استان خوزستان واقع است؛ بنابراین ، توضیح درباره آب و هوای استان و تأثیرات آن در پیدایش کوچ لازم به نظر میرسد. مهمترین عوامل مؤثر در حاکمیت آب و هوای گرم و خشک در این جلگه عبارت است از :
الف ) عرض جغرافیایی و به عبارتی فاصله منطقه تا استوای حرارتی کره زمین. این منطقه بین 9 درجه و 58 دقیقه تا 32 درجه و 58 دقیقه شمالی واقع شده است.
ب ) کاهش ارتفاع. این دو شاید مهمترین علت تفاوتهای آب و هوایی بین ییلاق و قشلاق بختیاریها باشد؛ زیرا جلگه خوزستان که از رسوبات آبرفتی پوشیده شده است جلگهای هموار و کمارتفاع میباشد و فقط در سمت مشرق که قشلاق بختیاریهاست تپههایی کمارتفاع دیده میشود، به طوری که ارتفاعات کمتر از نهصدمتر ( به طور متوسط پانصد متر) در مقابل کوههای 2500 – 4500 متر ییلاق قرار دارد.
ج ) قرار داشتن در مسیر وزش بادهای گرم و غبارآلود که از عربستان و عراق میوزد و موجب شدت گرما، تبخیر شدید و آلودگی هوا میشود.
تابستان این جلگه، بویژه در بخشهای جنوبی علاوه بر گرمای شدید، دارای رطوبت نسبی بسیار است که امکان زیست را دشوار میکند و در نتیجه آب و هوای آن نسبت به آب و هوای بخشهای کوهستانی ییلاق تفاوت بسیاری دارد. زمستانهای آن ملایم و اغلب مرطوب و دارای بارشهای نامنظم است که در رشد و نمو پوشش گیاهی نقش مهمی دارد؛ مثلاً در ایستگاه شوشتر که یکی از مهمترین مناطق قشلاقی به شمار میرود و ارتفاع متوسط آن 150 متر است درجه حرارت متوسط در برخی ماهها به قرار زیر است :
– دی 5/10 درجه سانتیگراد؛
– بهمن 9/13 درجه سانتیگراد؛
– اسفند 2/16 درجه سانتیگراد؛
– خرداد 5/32 درجه سانتیگراد.
در ماههای دی، بهمن و اسفند ، یعنی زمانی که در کوههای بختیاری و الیگودرز درجه حرارت زیر صفر و قشر ضخیمی از برف و یخ زمین را پوشانده است درجه حرارت در شوشتر بالای 10 و به طور متوسط 5/12 است که همراه با رطوبت زمستانی ، محیط بسیار مساعدی برای رویش مرتع و فعالیت انسان و دام فراهم میآید. از فروردین درجه حرارت ناگهان افزایش یافته، در خرداد با بیش از 35 درجه دیگر قابل استفاده نیست. در همین ماهها میزان بارشهای جوی به قرار زیر است:
– دی 107 میلیمتر ؛
– بهمن 33 میلیمتر؛
– اسفند 5/61 میلیمتر؛
– فروردین 10 میلیمتر ؛
– خرداد 0 میلیمتر.
میبینیم که در طول فصل زمستان ، بارشها بسیار است که با فرارسیدن بهار به ده میلیمتر کاهش یافته، سرانجام بین اردیبهشت و خرداد به صفر میرسد و همراه با قطع بارش، درجه حرارت هم افزایش مییابد و در اینجاست که زمینه کوچ به سمت ییلاق فراهم میشود و عشایر با ع جله قشلاق را ترک میکنند. حداکثر درجه حرارت در این بخش از خوزستان 1/45 درجه و حداقل آن 7/5 درجه بالای صفر ثبت شده است و متوسط حرارت سالانه به بیش از 4/25 درجه سانتیگراد میرسد که حاکی از گرم و خشک بودن منطقه و افزایش زمان دوره گرماست.
جدول 1-8 مقایسه عناصر آب و هوایی در منطقه چادگان در فریدون و شوشتر
عناصر اقلیمی چادگان شوشتر اختلاف
متوسط حرارت سالانه 1/9 8/20 7/11
حداکثر مطلق 1/33 1/45 12
حداقل مطلق 7/12- 7/5 4/18
ارتفاع 2100 150 1950
بارش سالانه 1/205 7/274 6/69
تعداد روزهای یخبندان 185 0 185
چادگان در شهرستان فریدون و در ارتفاع 2100 متری و شوشتر در جلگه گرمسیر خوزستان و در ارتفاع 150 متری بالاتر از سطح دریا واقع است که 1950 متر اختلاف ارتفاع بین آن دو وجود دارد. اگر چه شوشتر درعرض پایینتر قرار دارد، اختلاف عرض چندانی بین دو منطقه وجود ندارد و از این رو، عامل اصلی اختلاف ، ارتفاع است که در بارشهای جوی و حرارت هوا مؤثر بوده ، موجب پیدایش محیطهای اکولوژیکی متفاوت در دو فصل سرد و گرم میشود.
لردگان در ارتفاع 1700 متری در جنوب بروجن و باغ ملک در جنوب ایذه دو منطقه مهم با طبیعت متفاوت (ییلاقی و قشلاقی) به شمار میروند که در این تضادهای اقلیمی، باز هم ارتفاع و موقعیت جغرافیایی نقاط نقش اساسی دارند.
جدول 2-8 مقایسه عناصر آب و هوایی در منطقه لردگان و باغ ملک
عناصر اقلیمی لردگان باغ ملک اختلاف
حداکثر مطلق 2/14 4/20 2/6
حداقل مطلق 7/38 6/44 9/5
ارتفاع 5/4- 3/4 8/8
بارشهای جوی سالانه 1700 900 800
تعداد روزهای یخبندان 67 0 67
جدول 3-8 متوسط درجه حرارت سالانه و ماهانه بعضی از مناطق ییلاقی و قشلاقی ایل بختیاری ( به درجه سانتیگراد)
ارتفاع 362 2066 115 2400 143 1500
مسجد سلیمان شهر کرد رامهرمز داران دزفول گتوند
فروردین 5/22 2/11 4/23 10 2/22 1/22
اردیبهشت 9/30 8/16 3/31 6/13 1/27 9/30
خرداد 3/35 2/23 1/34 9/17 9/31 8/34
تیر 5/37 5/27 2/36 5/21 4/35 4/35
مرداد 3/37 6/24 3/36 2/21 4/34 1/35
شهریور 2/33 2/20 7/33 2/15 6/31 9/31
مهر 3/25 9/17 9/25 8/9 2/25 8/24
آبان 1/18 1/7 1/18 2/6 9/17 4/17
آذر 5/14 5 3/15 4/2 7/14 7/14
دی 9/8 1/3- 3/9 8/3- 2/12 8/9
بهمن 16 3 16 3/1- 13 1/16
اسفند 4/20 5/9 2/20 6/5 6/17 20
میانگین 05/25 1/13 03/23 85 /9 6/23 46/24
منبع : سازمان هواشناسی کشور، سالنامه آماری 1359 – 1360
جدول 4-8 تعداد روزهای یخبندان (روزهایی که درجه حرارت زیر صفر بوده است) در برخی مناطق ییلاقی و قشلاقی ایل بختیاری
مسجد سلیمان شهرکرد رامهرمز داران دزفول گتوند
فروردین 0 1 0 0 0 0
اردیبهشت 0 0 0 0 0 0
خرداد 0 0 0 0 0 0
تیر 0 0 0 0 0 0
مرداد 0 0 0 0 0 0
شهریور 0 0 0 3 0 0
مهر 0 2 0 15 0 0
آبان 0 21 0 19 0 0
آذر 0 15 0 31 0 0
دی 2 21 2 0 0 2
بهمن 0 28 0 0 0
اسفند 0 10 0 13 0 0
میانگین 2 98 2 81 0 2
منبع : سازمان هواشناسی کشور، سالنامه آماری 1359 – 1360
جدول 5-8 جمع بارندگی ماهانه و سالانه مناطق بختیاری (به میلیمتر)
مسجد سلیمان شهر کرد رامهرمز داران دزفول گتوند
فروردین 3/28 1/94 9 16 4 7
اردیبهشت7/7 2/4 0 17 0 22
خرداد 0 0 0 10 0 0
تیر 0 0 0 0 0 0
مرداد 0 0 0 0 0 0
شهریور 0 0 0 0 0 0
مهر 1/18 6/45 47 7 3/2 25
آبان 4/80 1/95 113 21 8/25 24
آذر 128 3/199 5/99 2/14 60 5/85
دی 7/114 5/36 19 83 144 157
بهمن 0 9 1 65 91 15
اسفند 3/33 8/19 20 37 92 47
میانگین 5/410 7/423 5/298 2/340 8/419 5/382
منبع : سازمان هواشناسی کشور، سالنامه آمار
ی 1359-1360
منابع آب
کیفیت و کمیت آب در معیشت کوچنشینی نقش حیاتی و تعیینکنندهای دارد ؛ از جمله:
1 در تأمین نیازهای خانواده و مصارف شخصی، بویژه آب شیرین و قابل شرب؛
2 در تأمین آب مصرفی دامها، بویژه پس از چرای دام؛
3 در توسعه زراعت و تحکیم موقعیت اقتصادی عشایر؛
4 در رشد و تراکم گیاهان مرتعی، بویژه در اطراف رودها، دریاچهها و برکهها؛
5 در تأمین رطوبت و آمادهسازی خاک برای رویش گیاه.
بدین ترتیب ، آب یکی از عاملهای طبیعی مهم در تداوم زندگی کوچنشینی و ارتقای سطح اقتصاد این اجتماعات به شمار میرود.
با وجود آنکه منطقه بختیاری به طور کلی ، در آب و هوای نیمه خشک جنوب غرب و غرب کشور قرار دارد، به لحاظ عوامل محلی نظیر ارتفاع بیش از دو هزار متر، از شبکه آبی کافی و دایمی برخوردار است و حتی قشلاق آن نیز از رودها و چشمههای پرابی که از زاگرس مرتفع سرازیر میشود بهرهمند است. در قشلاق، خشکی و کمآبی بازتاب بیشتری در سطح منطقه و شئونات اقتصادی آنان دارد، اما ییلاق بختیاریها بویژه کوهرنگ ، درکوه فریدون الیگودرز و فارسان دارای آب کافی و فراوان ، آب و هوای معتدل و مراتع غنی است که پس از این ضمن تقسیمبندی منابع آب ، به آنها اشاره میشود.
الف ) آبهای سطحی
مهمترین منابع تأمین کننده آب عشایر بختیاری آبهای روان است که بر حسب اهمیت، عبارت است از رودخانهها و برکهها. ییلاق بختیاری به علت کوهستانی بودن و داشتن ارتفاعات برفگیر، در زمستان پوشیده از برف است. در تابستانها به دلیل ذوب شدن برف و یخ متراکم در قلهها شبکههای غنی و دایمی آبهای روان فراهم میشود که به سمت جلگهها، دشتها و مناطق پست جریان مییابد.
زردکوه بختیاری با ارتفاع بیش از 4500 متر یکی از کانونهای آبخیز دایمی در منطقه بختیار
ی و حتی در سطح کشور و سرچشمه رودهای کارون و زاینده رود است. بخشی از شبکه کارون که به سمت مغرب و جنوب غربی جریان مییابد و حوضه کارون علیا را تشکیل میدهد نقش بیشتری در زندگی عشایر بختیاری دارد و اگر چه در بعضی نقاط، مانع خطرناکی بر سر راه کوچ عشایر به شمار میرود و آنان را دچار تلفات میکند، برای عشایر و کشاورزان منطقه نعمت بزرگی به شمار میرود.
قسمت اعظم استان چهارمحال و بختیاری ، شامل سرچشمههای رودخانه کارون است و این رودخانه با چند شاخه اصلی و چندین شاخه فرعی، مرکز، جنوب و مغرب این سرزمین را زهکشی کرده، سرانجام با پهنای بسیار و سرعت ملایم وارد جلگه هموار خوزستان میشود و به سمت خلیج فارس جریان مییابد.
شاخههای اصلی کارون در خاک بختیاری عبارت است از :
1 شاخه کوهرنگ و آب بازفت در مغرب و شمال غربی استان؛
2 شاخه کیار و ونک در شمال شرق و مشرق؛
3 سفید ماربر و خرسان که از جنوب شرقی و منطقه کهگیلویه و دنا میآید؛
4 آب منج که به کارون میانی سرازیر میشود. (وزارت آموزش و پرورش ؛ جغرافیای سال دوم متوسطه؛ «جغرافیای استان چهارمحال و بختیاری»؛ 1367، ص 11)
رودخانه کارون .این رودخانه از کوههای جنوب غربی اصفهان و ارتفاعات چهارمحال و بختیاری سرچشمه گرفته، تاگتوند که محل ورود آن به دشت خوزستان است، حدود 31400 کیلومترمربع را زهکشی میکند و دبی متوسط آن 410 متر مکعب در ثانیه است. (سازمان برنامه و بودجه؛ طرح تحقیق و برنامهریزی منابع آب مناطق غرب و خوزستان؛ مهر 1351، ج 3) این رود دارای شعبههای معروفی است ؛ از جمله آب خرسان که بزرگترین شاخهای است که از شمال گتوند وارد کارون میشود و حدود 105 متر مکعب در ثانیه آب دارد. رودخانه شور بسیار بالاتر از گتوند به کارون میریزد و رود دز تنها شاخهای است که در دشت خوزستان بدان متصل میشود؛ دبی این رود
230 متر مکعب در ثانیه است. رودهای بازفت و ونک نیز در کوههای بختیاری و شمال مصب خرسان به کارون، وارد کارون اصلی میشوند که بسیار پرآب است.
سد کارون در شمالشرقی مسجد سلیمان روی این رود احداث شده است که علاوه بر مصارف آبیاری ، آب مورد مصرف شهرها و کشت و صنعت را نیز تأمین میکند و همچنین حدود 2 میلیون و 448 هزار مگاوات ساعت، تولید برق سالانه آن است. (اطلس گیتاشناسی؛ مبحث ایران.) این ر
ود یکی از طویلترین رودهای جهانی به شمار میرود و طول آن حدود 950 کیلومتر است.
ماندابها و برکهها . به سبب بالا بودن ذخیره آب زیرزمینی و خروج آنها از چشمهها در بعضی از جلگهها و ناودیسها و در نتیجه وجود پوشش گیاهی چمنی در اطراف آن، عشایر میتوانند علاوه بر تأمین آب مصرفی، از مراتع و چمنزارهای اطراف آن نیز ، برای دامپروری و بویژه چرای دام استفاده کنند. چنانچه میزان آب بیش از این باشد، به صورت تالابها و دریاچههای کوچک و شیرینی درمیآید که در سطح استان چهارمحال و بختیاری پراکنده است و اهم آنها عبارت است از :
– تالاب چناخور در دامنه کوه کلار؛
– چمن مرطوب گندمان که در گذشته بر سر استفاده از مراتع غنی داخل آن، بین قشقائیها و بختیاریها رقابت بود؛
– تالاب چشمه برم در اطراف شهر لردگان.
ب ) آبهای زیرزمینی
امروزه آب زیرزمینی در حیات اقتصادی و توسعه روستایی بویژه در قشلاق نقش حیاتی دارد. سفرههای کارستی غنی با آب شیرین در سرتاسر منطقه دیده میشود؛ البته بارشهای بسیار، بویژه برف، کاهش تبخیر و شیب زمین در نفوذ آب به سمت سفرههای زیرزمینی بسیار مؤثر است.
در تمام سطح منطقه، بویژه در اطراف شهرها (شهر کرد و بروجن) و مناطق زراعی (فلارد، لردگان و سراوان) آب روستاها و عشایر با حفر چاههای نیمه عمیق تأمین میشود. چشمههای درهای و کوهپایهای آب فراوانی را در ییلاق فراهم میکند. نقش چشمه در حیات عشایر بختیاری، نظیر قشقایی ، به مراتب چشمگیرتر است.
چشمههای معروف منطقه عبارت است از :
– چشمه برم در لردگان؛
– چشمه سیاسرد در بروجن؛
– چشمه چلگرد واقع در شمال تونل کوهرنگ که بخشی از آب کوهرنگ از آن تأمین میشود؛
– چشمه دیمه واقع در سرچشمه اصلی زاینده رود؛
– چشمه گدار در شهرکرد.
در خوزستان شرقی (قشلاق) چون ارتفاع آب زیرزمینی در دامنه بلندیها و در رأس مخروط افکنهها بسیار پایین است، سفرههای آب زیرزمینی اغلب شیرین بوده و هر قدر به سمت جنوبغربی (اهواز و شوشتر) پیش برویم ارتفاع آب از سطح زمین کمتر میشود.
پوشش گیاهی مناطق ایل بختیاری
در چلگرد و بخش شوراب، بازفت، در میان کوه سفید و چشمه اول کوهرنگ پوشش گیاهی نسبتاً متراکمی گسترش یافته که از مهمترین نوع آن گون است که منبع درآمد بسیاری از خانوارها و طوایف عشایری میباشد.
از جمله گیاهان این منطقه سروکوهی، نسترن، گونههای نعنا، پیاز خودرو و پنیرک است؛ همچنین در فواصل بین درختچههای موجود در این نواحی علوفههای دامی رشد بسیار خوبی دارد؛ اما در قسمت غرب و جنوبغربی منطقه ـ که از میزان نسبی ارتفاعات کاسته میشود ـ خاک منا
سب و پوشش گیاهی تنک جای خود را به درختچهها و سرانجام به جنگلهای وسیع میدهد که آفتابگیر و پوشیده از جنگلهای نسبتاً متراکم است. فراوانترین گیاهان بوتهای برای چرای دام، جو خودروست که از خانواده گندمیان به شمار رفته، در هر ارتفاعی میروید.
وسعت مراتع و مناطق جنگلی در ییلاق. منطقه سردسیر ایل بختیاری که بیشتر استان چهارمحال و بختیاری را شامل میشود و تا قسمتهایی از فریدن و نزدیک لرستان ادامه مییابد، با میزان متوسط بارندگی سالانه 339 میلیمتر و میانگین درجه حرارت 9/10 سانتیگراد دارای وضعیت کاملاً مساعدی برای رویش گیاهان علوفهای است که با شروع فصل بهار و اعتدال هوا میروید. مساحت مراتع با توجه به جنگلهای تنک و پراکنده، در مجموع در حدود یک میلیون و 342 هزار هکتار است که دویست هزار هکتار آن مراتع، خوب تا متوسط است که دامنههای کوههای پشتکوه، زردکوه، سلحشور و ارتفاعات غرب آب دهنو را شامل میشود. (اداره سرجنگلداری شهر کرد، سال 1368)
مناطق جنگلی استان چهارمحال و بختیاری عبارت است از :
– منطقه جنگلی بازفت با 53 هزار هکتار؛
– منطقه جنگلی اردل با 104 هزار هکتار؛
– منطقه جنگلی لردگان با 163 هزار هکتار؛
– منطقه جنگلی دوراهان با بیش از دوهزار هکتار.
لازم است توضیح دهیم که 98 درصد پوشش جنگلی منطقه را بلوط تشکیل میدهد و دو درصد بقیه شامل درختان پسته خودرو، انجیر کوهی، سماق، زرشک، گردو و بید (در اطراف چشمهها) و کیکم است. جدول 6-8 وضعیت کمی و کیفی مراتع و اقتصادی بودن مراتع را در سطح استان چهارمحال و بختیاری که بر بخش وسیعی از ییلاق بختیاریها منطبق است نشان میدهد.
پوشش گیاهی و مراتع در قشلاق. بر اثر تنوع آب و هوا و نوع خاک، برخی از مناطق خوزستان را جنگلهای تنک، بوتهزار، درختچهها و درختان پوشانیده که به صورت چراگاه پدیدار گشته است؛ اما به طور عمده ، این مناطق از علفزارهای یکساله پوشیده شده که تنها در فصول پاییز و زمستان تا اوایل بهار میروید. خوزستان در ادوار گذشته، پوشش جنگلی انبوهتری داشته است، به طوری که لرد کرزن در 1271 شمسی میگوید: «پنج سال پیش، سیاحان نوشتهاند که کرانههای کارون (بین خرمشهر و اهواز) با درختان تبریزی و گز و انواع دیگر، کاملاً مشجر بوده، قسمت عمده آن از بین
رفته است». در خوزستان، به طور کلی، پانصد هزار هکتار جنگل و 5/2 میلیون هکتار مرتع وجود دارد که درختان جنگلی بیشتر در کوهپایهها و ارتفاعات شرقی خوزستان توزیع شده است. از کل جنگلهای استان، 10 درصد دارای کیفیت خوب، 30 درصد تنک و بقیه تخریب شده و قابل استفاده نیست و 5 درصد نیز از نوع بادام وحشی و گونههای دیگر آن است . مراتع خوزستان از نوع مراتع
قشلاقی و نامرغوب است و در مناطق کوهستانی از پوشش گیاهی غنیتری برخوردار است. در نواحی مرطوب جنس گیاهان از نوع گلسنگ، قارچ و خزه است و در نواحی غیرمرطوب، انواع مختلف گیاهان بومی خاص این منطقه میروید. کوهستانهای کم ارتفاع شرق خوزستان در واقع از درختان پراکنده ، درختچهها (به طور عمده بلوط) و درختان منطقه ییلاق که برای چرای بز مناسب میباشد تشکیل شده است. مراتع قشلاقی طایفه هفت لنگ با 320 هزار هکتار جنگل از نوع بلوط، بنه ، زالزالک ، بادام و انجیر خودرو، عمدتاً در مسجد سلیمان و ایذه توزیع شده است که اغلب تحت حفاظت میباشد.
جدول 6-8 وضعیت مراتع استان چهارمحال و بختیاری در سال 1362
مساحت درصد ظرفیت چرا جمع ظرفیت میزان علوفه سالانه تولیدعلوفه
(بههکتار) (نسبتبهکل) (بهواحددامدرهکتار)(به واحددامی)درهکتار(بهکیلو) سالانه(بهتن)
نوع مراتع
مراتع مشجر 300000 23 4/1 75000 80 24000
خوبتامتوسط 200000 15 1 20000 400 80000
متوسطتافقیر 250000 19 2/1 125000 250 62500
فقیرتاخیلیفقیر 55000 43 3/1 181500 102 56100
جمع 1300000 100 – 401500 – 222600
علاوه بر آن ، حدود 45 هزار هکتار مربع به صورت علفزار و بوتهزار دیده میشود که در میان آنها درختان جنگلی نیز روییده است (مرتع مشجر) و برای چرای گوسفند بسیار مناسب میباشد. بیش از 86 هزار هکتار دیگر، مراتع بوتهای غیرمشجر است (اداره آمار؛ سرجنگلداری کل استان خوزستان، 1364) که اغلب بر اثر چرای مفرط دام و تبدیل آن به اراضی مزروعی شدیداً در معرض نابودی و
محدودیت قرار گرفته است. این مراتع اغلب درجه سه بوده، معمولاً هر دو هکتار آن برای تغذیه یک رأس گوسفند کافی است.
جانوران مناطق ایل بختیاری
منطقه سردسیر ایل به واسطه ویژگیهای جغرافیایی از جمله کوهستانی و نیمه کوهستانی و نیمه جنگلی بودن مناطق آن ، یکی از مستعدترین شکارگاههای کشور محسوب میشود که انواع گوناگون حیوانات بزرگ و کوچک و حتی حیوانات و پرندگان کمنظیر را در آن میتوان یافت. اغلب جانوران منطقه کوهی بوده ، با وضعیت سخت آب و هوایی و محیط کوهستان سازگاری دارند که مهمترین آنها عبارت است از کل (بز وحشی) ، کبک ، تیهو، خرس قهوهای و پلنگ. در دشتها و ارتفاعات کم وحوش بیشتری هستند که میتوان از سمور آبی ، میش ، قوچ ، آهو، گرگ ، روباه و اغلب جانوران حفّار و جونده و انواع خزندهها نام برد که در بین عشایر معمولاً به جانوران زیانکار معروفند. همچنین پرندگان مختلفی در آببندها، باتلاقها و در دامنه کوهسارها به صورت بومی و مهاجر زندگی میکنند. از جمله پرندگان آبزی و مهاجر در تالابها کبک است، بویژه کبک دری که
فقط در ارتفاعات بالا ( که سرحد برف دایمی است) زندگی میکند. عشایر بختیاری معمولاً با تفنگ شکاری و تلهگذاری ، کبک و تیهو را شکار کرده ، در تغذیه خود استفاده میکنند که نوعی تفریح و ورزش نیز محسوب میشود. ارتفاعات بسیار و صخرهای که پوشیده از گیاه است برای زیست و
پرورش بز بسیار مساعد میباشد.
در دامنههای کمشیب، جلگهها و دشتهای قشلاقی به علت وجود مراتع گوسفندی ، زمینه زیست و پرورش گوسفند (وحشی و اهلی) کاملاً فراهم است.
بنابراین معمولاً مناطق مرتعی باید دارای سه ویژگی اصلی باشند:
الف ) دارای گیاه مغذی برای دام باشد؛
ب ) آب کافی و قابل استفاده در آن وجود داشته باشد؛
ج ) آب و هوای ملایم و مساعد زیست برای هر نوع دام فراهم باشد.
تفاوتهای دو منطقه قشلاق و ییلاق
هر چند منطقه قشلاق و ییلاق ایل بختیاری چندان از هم دور نیست، هر کدام از ویژگیهای خاصی برخوردار بوده، همچنین از نظر ژئومورفولوژی ، آب و هوا و پوشش گیاهی و ; با یکدیگر تفاوت دارند. برای مثال، ارتفاعات بیش از 2500 متر و حتی بالای چهارهزار متر در ییلاق ، با فاصلهای نسبتاً کم ، به ارتفاعات کمتر از پانصد متر و در نهایت کمتر از صدمتر در خوزستان (قشلاق) منتهی میشود که این خود تفاوتهای طبیعی و اکولوژیکی مهمی در سطح دو منطقه پدیدار ساخته است. به طور کلی ، منطقه ییلاق ایل (بختیاری) از رشته کوههای بلند زاگرس با قلل مرتفع تشکیل شده که در زمستان آب و هوای سرد و در تابستان آب و هوای معتدل کوهستانی دارد. در زمستان مقدار زیادی از بارش به صورت برف میباشد که در بعضی نقاط مرتفع حتی تا زمستان سال بعد باقی میماند و منبع اصلی آب منطقه و سرچشمه رودهای دایمی است. سرمای زودرس و گرمای دیررس ، پوشش گیاهی مرتع و جنگل، از دیگر ویژگیهای این منطقه است که در فصول معتدل، منطقه بسیار مناسبی برای دامپروری ایجاد میکند و در حال حاضر نیز تعداد بسیاری از عشایر را در خود جای داده است. این منطقه همچنین دارای زندگی جانوری فعال و آب فراوان است . منطقه قشلاقی ایل در زمستان آب و هوای معتدل و در تابستان آب و هوای گرم و خشک دارد و تحت تأثیر بادهای ساحلی عربستان بوده، فاقد پوشش گیاهی مناسب است و از نظر مراتع و جنگل بسیار فقیر میباشد. این منطقه ارتفاع کمی داشته، به علت نزدیکی به دریا و مناطق خشک جنب استوا، در تابستان درجه حرارت بالایی دارد. فصل گرما با مراتع خشک، طولانی و فصل سرما و معتدل با مراتع غنی، کوتاه است.
جغرافیای انسانی ایل بختیاری
بختیاریها از نژاد آریایی هستند و سکونتگاههای اصلی آنان علاوه بر چهارمحال و بختیاری تا حدودی شامل قلمرو استانهای کرمانشاه، همدان، لرستان، خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد و غرب استان فرس نیز میشود.
وجه تسمیه کلمه بختیاری.در مورد وجه تسمیه بختیاری نظریههای مختلفی وجود دارد که هر کدام حاکی ازآن است که این کلمه، صفت نسبی یک فرد یا واقعه یا محلی است . هرودوت، مورخ یونانی ، بختیاری را «باکتری» میداند که نام قبیلهای است که از بلخ ( در قدیم سرزمین بلخ را «باکتر» و مردم آن را باکتریان میگفتند.) و شرق دریای خزر به جنوب سفر کرده و در آنجا مستقر شدهاند. با توجه به اینکه در حال حاضر سرزمینی به نام باکتریا در شمال افعانستان وجود دارد. شاید رابطهای بین کلمه بختیاری و باکتریا وجود داشته باشد. بختیاریها را به «باختریان» نی
ز نسبت دادهاند و باختر را محلی بین عراق، همدان، فارس و محل سکونت کنونی بختیاریها میدانند. بعضی از بختیاریها خود را از اعقاب کیآرش، برادر کیقباد پادشاه کیانی، میدانند و طوایفی به نام «کیارسی» دارند که با کیآرش تشابه لغوی دارد.
نظر دیگر این است که در گذشته لرها به دو گروه لُرِ بزرگ و لُر کوچک تقسیم شده بودند. در جنگی بین یکی از شاهان صفوی با عثمانیها در گرفت، گروه کثیری از ایل بزرگ به سپاه شاه پیوسته، با دلاوری و شجاعتی که داشتند دشمن را شکست سختی دادند و چون افراد لُر بزرگ با شرکت در این جنگ ، شاه را همراهی و یاری کرده بودند لر بزرگ را بختیاری نامیدند. (ایلها، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران ؛ ج 1 .)
وجه تسمیه طوایف بختیاری بر اساس اخذ مالیات. گفتیم که اساس اقتصاد در ایل، دام و تولیدات دامی است ؛ بنابراین برای اداره ایل به میزان تولید فرآوردههای دامی مالیات گرفته میشد، تا حدی که در بافت اجتماعی و سیاسی ایل نیز اثر داشته است، چنانکه گرفتن مالیات از افراد ایل، موجب پیدایش طوایفی شد که به نامهای هفت لنگ و چهار لنگ معروفند. خانهای وقت برای گرفتن مالیات ایل بختیاری را بر اساس میزان تولید فرآوردههای دامی، کیفیت مراتع و وسعت آن ، تعداد دامها و همچنین قدرت کارآیی افراد ایل در تولید دام و پرورش آنها ، به دو بخش هفت لنگ و چهار لنگ تقسیم کردند؛ از طایفه هفت لنگ که دام و مراتع بیشتر داشتند مالیات بیشتر و از طایفه چهارلنگ که دام و مراتع کمتری داشتند مالیات کمتری میگرفتند. معیار ایل در گرفتن مالیات دامی در زمان سلطنت رضاخان مادیان بود که مالیات سالانه هر رأس مادیان در طی سالهای متمادی از ده تا سی ریال بود. نسبت گرفتن مالیات از بخش غنیتر ایل، به صورت زیر بوده است:
– بیست رأس میش ، معادل با یک رأس مادیان؛
– چهار رأس گاو، معادل با یک رأس مادیان؛
– چهار رأس الاغ ، معادل با یک رأس مادیان.
این برنامه، اساس گرفتن مالیات از غنیترین گروه ایل بوده است و چون یک رأس مادیان آنان برابر واحد مالیات دامی بعضی ایلها، لنگی محسوب میشده ، به نام چهار لنگ معروف شدهاند. گروه دیگر که قدرت مالی کمتری داشتند همین مقدار مالیات را به ازای هفت لنگ مادیان میدادند؛ بدین معنی که افراد طایفه هفت لنگ در ازای هر هفت رأس مادیان، یک مادیان مالیات میدادند و این نسبت در مورد سایر حیوانات به شرح زیر بوده است:
– 35 رأس بز معادل با یک مادیان؛
– 35 رأس گاو معادل با یک مادیان؛
– 7 رأس گاو معادل با یک مادیان؛
– 7 رأس الاغ معادل با یک مادیان.
پس در گروه چهار لنگ برای بیست رأس میش سالانه ده ریال مالیات گرفته میشد، در صورتی که درگروه هفت لنگ برای 35 رأس میش سالانه هماه ده ریال اخذ میگردید. (ارقام ریالی برای مثال آمده و در سابق رواج داشته است.) البته به حیوانات نر، برهها، بزغالهها، حیوانات نازا مثل قاطر و همچنین میشهایی که در آن سال نازا بودند مالیات تعلق نمیگرفت.
عوامل مختلف از جمله نزدیکی طایفهها به خانها یا دوری طایفهها از خانها باعث ایجاد تفاوت بین طایفهها در میزان پرداخت مالیات بوده است؛ مثلاً دو رأس مادیان طایفه بابا احمدی را یک رأس و چهار رأس مادیان طایفه بهداروند را یک رأس محسوب میکردند.
کلانتران ایل مأمور گرفتن مالیات بودند و علاوه بر اینکه از طرف خان از پرداخت مالیات معاف بودند، بعد از هر آمارگیری و گرفتن مالیات، چهار رأس بره، چهار رأس میش ، ده من روغن، صد تا دویست من گندم و شش تومان به عنوان حق کلانتری دریافت میکردند. اما در زمان رضا خان گرفتن مالیات دامی از افراد ایل ملغی شد، ولی هنوز هم نامهای هفت لنگ و چهارلنگ بر دو طایفه ایل بختیاری باقی مانده است.
سوابق تاریخی (ر.ک: احمدینیا، عیسی قلی؛ ساختمان اجتماعی و اقتصادی ایل هفت لنگ بختیاری (پایاننامه کارشناسی ارشد، واحد تهران) 1364، ص 5)
از اساطیر برمیآید که در روزگاران کهن، تیرهای از نژاد آریایی که با تیره سامی نیز اندکی در ارتباط بودند، در سرزمین لرستان و بختیاری زندگی میکردند؛ ولی همواره عنصر این نژاد به صورت برتر حفظ شده است . پرورش اسب، استخراج آهن و تولید سلاح آهنین (شمشیر) را به این قوم نسبت دادهاند که اساس تمدن آن بر نظام قبیلهای و دامداری بوده است.
قلمرو بختیاری تاریخ پرفراز و نشیبی را پشت سرگذاشته، تمدن آن با هجوم و غارت دیگر طوایف و قبایل ویران شده است.
بسیاری از مورخین آغاز کوچنشینی در منطقه را با هنگامه تسلط قوم صحرا گرد مغول بر فلات ایران همزمان دانستهاند و آن را به اتابک احمد هزار اسب (یکی از حکام مغول) نسبت دادهاند. عقیده بر این است که هزار اسب ییلاق و قشلاق را به شیوه مغولان در میان بختیاریها مرسوم ساخت و خود
وی نیز زمستانها در ایذه و تابستانها در حدود زردکوه بختیاری زندگی میکرد و پس از پنجاه سال حاکمیت بر ایل بختیاری درگذشت؛ بدین ترتیب رسم کوچنشینی مغولان در بین بختیاریها نیز رواج یافت.
بختیاریها از آغاز سلسله صفوی تاریخ روشنی دارند. در آن زمان به فرمان شاه اسماعیل اول یکی از تیرههای بختیاری موسوم به آسترکی ـ که هم اکنون طایفه کوچکی از بختیاری است ـ به ریاست شخصی به نام تاجمیر بر بختیاری حکومت میکرده است . این شخص در زمان شاه طهماسب به دلیل خودداری از پرداخت مالیات به قتل رسید ( در همین زمان است که بختیاریها به دو بخش هفت لنگ و چهار لنگ که در اصل یک تقسیمبندی بر اساس پرداخت مالیات است تقسیم میشوند.) پس از تاجمیر شخصی به نام میرجهانگیر خان از خاندان وی به حکومت بختیاری منصوب شد و در زمان همین شخص تونل معروف به «شاه عباس» در نزدیکی محل تونل کنونی کوهرنگ حفر شد که به دلایلی نامعلوم عملیات حفاری آن ناتمام ماند.
پس از فوت میرجهانگیرخان و بر اثر ستمهای میرخلیل خان، برادر وی ، ریاست از طایفه آسترکی گرفته شد و هر یک از طوایف عمده بختیاری رئیس مستقلی برگزیدند. برخی از طوایف چهارلنگ، تحت ریاست علیمردان خان بختیاری و تعدادی در حطیه قدرت محمدتقی خان چهارلنگ درآمدند و طوایف هفت لنگ نیز ریاست خوانین دورکی و بهداروند بختیاروند را پذیرفتند. در اواسط حکومت قاجار حسنعلیخان (رئیس طایفه دورکی) با شکست نهایی خوانین بختیاروند، همه طوایف هفت لنگ را متحد ساخت و خود با عنوان ایلخان و برادرزنش با عنوان ایل بیگ ، ریاست بر ایل هفت لنگ و کل منطقه بختیاری را بر عهده گرفتند و این ریاست تا همین اواخر در بازماندگان این دودمان موروثی بود. مطالعه تاریخ ایران از اواخر صفویه به بعد نشانگر این مطلب است که ایل بختیاری و در رأس آن خوانین بختیاری به دلیل برخورداری از امکاناتی نظیر وضعیت ویژه جغرافیایی محل سکونت و سازمان قبیلهای منسجم که الزاماً اطاعت و فرمانبرداری بیقید و شرط از رهبران و سرکردگان را در پی داشته، در بیشتر حوادث و وقایع تاریخی نقش و حضوری مؤثر داشته است. بعضی از نمونههای روشن این حضور مؤثر بدین شرح است:
سواران بختیاری از زبدهترین تفنگچیان نادرشاه بودند که با فتح قلعه قندهار، دروازه هند را بر روی او و لشکریانش گشودند. علیمردان خان بختیاری با شکست دادن افعانها و بازسازی سلطنت انقراض یافته صفوی، خود مدعی سلطنت شد.
بختیاریها در تحولات دوران مشروطیت نقش مهمی ایفا کردند. سران بختیاری با رهبری و مشارکت در این جنبش عظیم، پستهای کلیدی کشوری و لشکری را به دست گرفتند. افرادی مانند صمصام السلطنه و ضرغامالسلطنه در جنبش مشروطیت و سردار اسعد بختیاری در جنبش دوم
مشروطهخواهی نقش مهم داشتند که منجر به سرکوبی محمدعلی شاه شد. مجاهدان بختیاری در نقاط دیگر برای کمک به مشروطه خواهان و خلع محمدعلی شاه از سلطنت به سوی تهران حرکت نموده، آنجا را فتح کردند. محمدعلی شاه و سایر یارانش در 28 تیر 1288 هـ . ش . به سفارت روسیه رفتند و پناهنده شدند؛ سپس دولت جدید به طور رسمی آغاز به کارکرد و سردار اسعد وزارت داخل کشور را به عهده گرفت. در 1291 هـ . ش. حکومت اصفهان ، یزد، کرمان،
اراک و خراسان نیز به خانهای بختیاری سپرده شد. در زمینه تاریخ بختیاری و استعمار باید به این مطلب اشاره کرد که چون منابع نفتی کشور عمدتاً در حوزه نفوذ بختیاریها قرار داشت دولتهای غربی، بویژه انگلستان در میان بختیاریها جاسوسانی فرستاده بود تا برای کسب امتیاز از دولتهای وقت و ایجاد امنیت در حوزههای نفتی از آنان استفاده کند.
ساختار اجتماعی
ساختار اجتماعی جامعه عشایری منطقه، چون دیگر گروههای ایلی بر وابستگیهای نسبی پایدار است و گلهداری اساس معیشت آنان را تشکیل میدهد؛ بنابراین کوچ و جابه جایی اجتنابناپذیر است و همین ضرورت است که باعث ایجاد روابط گسترده در بین آنان میشود. درباره ساخت اجتماعی ایل بختیاری باید گفت که ایل بختیاری به دو طایفه بزرگ هفت لنگ و چهارلنگ تقسیم میشود و این دو طایفه به لحاظ نژادی، فرهنگی و اوضاع اجتماعی و اقتصادی دارای صفاتی مشترکند.
تقسیمات و جوامع داخلی ایل
ایل برای سازمانبخشی به اموری نظیر استفاده مطلوب از مراتع، همکاری در مراحل کوچ، حفظ و نگهداری قلمرو و دفاع از متعلقات آن و ; به گروههای اجتماعی کوچکتر تقسیم میشود:
خانوار. کوچکترین واحد اجتماعی ، خانواده است . این نهاد از پابرجاترین نهادها، چه در شکل بسته و چه در شکل گسترده بوده ، مالک و صاحب گله است و با تقسیم مناسب کار میان اعضاء امور دامداری و زراعت را انجام میدهد.
مال . اجتماع چند خانوار چادرنشین کوچرو تحت سرپرستی یک فرد، زمینه شکلگیری واحد اجتماعی دیگری را به نام مال فراهم میکند. خانوارهای تشکیلدهنده مال دارای روابط خویشاوندی نزدیکند. هر مال فردی به نام سرمال یا گپ مال دارد که در باره مسائل مربوط به اعضای داخلی مال تصمیم میگیرد.
اولاد. اولاد به مفهوم خویشاوندی از پیوند خونی چند مال است؛ در این باره باید گفت که رؤسای خانوارهای تشکیلدهنده چند مال معمولاً فرزندان ذکور پدری مشترکند و به مجموعه مالهای مزبور اولاد میگویند.
تیره یا تش. چند اولاد که عمدتاً دارای نیای مشترکی هستند تیره یا تش را تشکیل میدهند. به بیان دیگر، بنیانگذاران یا سرشاخههای چند اولاد، برادرانی بودهاند که تیره یا تش به نام نیای آنان نامگذاری شده است.
طایفه. مشخصترین و اصلیترین چهارچوب اجتماعی بختیاریها طایفه است و شامل اجتماعاتی است که با هم خویشاوندی دور یا نزدیک دارند و در چند یا چندین نسل پیش، نیای مشترکی داشتهاند. طایفه، مشخصه این رده اجتماعی است. شالوده سیاسی این واحد، قوی تر از جنبه خویشاوندی است و بر خلاف ردههای دیگر، بر اثر یک اصل مشترک یا نیای مشترک به وجود نیامده است. بلکه صرفاً برای گسترش قلمرو و یا دفاع از آن به صورت نوعی سازمان و تشکیلات منسجم
به وجود آمده است؛ یا اینکه یک طایفه توانسته با نفوذ و اقتدار گسترده خود طوایف دیگر را با خود متحد کند. در ادامه این مطالب باید متذکر شد که در جامعه بختیاری، عنصر قوامدهنده و عامل اصلی در شکل دادن این روابط، خویشاوندی (در سلسله مراتب نظام خویشاوندی ایل بختیاری ، بی
ن مال و اولاد شکل دیگری به نام «کر» نیز وجود دارد.) است و این مطلب را میتوان در ردههای پایینتر به خوبی مشاهده کرد.
ویژگیهای مال در عشایر بختیاری. همانطور که اشاره شد مال واحدی است اقتصادی ـ اجتماعی که از گردهمایی چند خانوار در یک مکان به منظور همکاری و تعاون در اموری نظیر دامداری، کوچ و دیگر امور روزمره به وجود میآید. تعداد خانوارهای مال هیچگاه ثابت نبوده ، به کم و کیف مراتع تحت اختیار، مسیرهای کوچ و نوع کوچ (ییلاق و قشلاق) بستگی دارد و در زمان استقرار در ییلاق یا منطقه گرمسیری ، نوع مسکن در حوزههای مزبور همواره در حال تغییر و تحول است. معمولاً مالهای بختیاری به لحاظ کیفیت مطلوبتر و ویژگی زندگی چادرنشینی ، در ییلاق از انسجام و تشکل بیشتری برخوردارند و برعکس، در گرمسیر به دلیل غلبه روستانشینی، بسیاری از مالها که خانوارهایشان در روستاهای گرمسیری ساختمانهای مسکونی دارند، مدتی از دوره قشلاق را در روستاهای منطقه سکونت میگزینند و به این ترتیب ، سازمان اجتماعی مال در گرمسیر ضرورت وجودی خود را از دست میدهد.
عواملی نظیر جنگ و نزاع با همسایهها و طوایف هم مسیر یا همجوار، نوع واحد مسکونی در ییلاق و گرمسیر و سرسبزی یا خشکسالی در کاهش یا افزایش مالها تأثیر مستقیم دارد؛ به طور مثال پیش از 1364 هـ .ش . مالها انسجام و تشکل بیشتری داشتند، ولی در این سال اوضاع جوی و کمبود شدید علوفه (بر اثر خشکسالی) موجب شد که مالهای گسترده به مالهای کوچکتر تبدیل شوند تا به این طریق، تحرک و جابهجایی از مرتعی به مرتع دیگر و حتی جابهجاییهای منطقهای، با سرعت و سهولت بیشتری انجام شود. شکلگیری مالهای تک خانواری از جمله تحولاتی است که در سالهای اخیر در جامعه عشایری منطقه رخ داده است و این تحولی در کوچنشینی است.
در باره نقش خویشاوندی در شکلگیری مالهای عشایری منطقه بر اساس مطالعات و بررسیهای جامع در چهارمحال و بختیاری در مدت پانزده سال از 67 نمونه خانوار عضو این مالها، میتوان گفت که از 52 نفر رؤسای خانواده وابسته به مالهای نمونهبرداری شده دوازده نفر با رئیس مال نسبت برادری داشتند، هفت نفر فرزند و نوه پسری او و 22 نفر عموزاده و دو نفر خواهرزاده رؤسای مال بوند. صرف نظر از نقش و اهمیت عنصر خویشاوندی در شکلگیری مالها، مسأله مهم، نوع و درجه نسبت خویشاوندی در میان سرمالها و خانوادههای وابسته به آن است. به طوری که ملاحظه میشود، از انواع وابستگیهای خویشی شکل غالب خویشاوندیها نشان دهنده غلبه نوع قبیلهای پدرسالاری است. (طرح عشایری چهارمحال و بختیاری ؛ اداره برنامه و بودجه شهرکرد ، 1364)
سازمان سیاسی و اداری ایل
در ایل بختیاری، ایلخان سمبل قدرت و یکپارچگی ایل بوده، با وضع مقررات، بر کل ایل احاطه و فرمانروایی داشت. فقط ایلخان توان رهبری و هدایت تمام افراد ایل را داشت و افراد دیگر ایل ناگزیر از او فرمان میبردند. خانهای کوچک و کلانتران در محدوده طایفههای کوچک، کدخدایان در قلمرو تیره ، ریشسفیدان در سطح اولاد و سرمالها یا رؤسای مال در محدوده مالها به هدایت و تنظیم امور میپرداختهاند.
ستیز با طبیعت، توسعه قلمرو و تقسیم مناسب مراتع میان واحدهای مختلف و متعدد عواملی است که تحقق آن جز از راه سازماندهی و ایجاد تشکیلات مناسب ناممکن است و همین اصل باعث میشود که در بین واحدهای خویشاوندی وابسته به هم، رهبرانی که از شجاعت، کاردانی، دلیری و دیگر ارزشهای مورد نیاز زندگی شبانی برخوردار باشند به مقام رهبری گروه برسند و هر کسی که در بهرهگیری از منابع اقتصادی، بیشتر موفق باشد قلمرو نفوذ خود را گستردهتر سازد. سلطه این خانها و کلانتران بر ایل موجب کسب اعتبار و منزلت متقابل هم برای طایفه و تیرهها و هم برا ی خانهایی که بر آنان سلطه دارند میشود و از این رهگذر ، به نسبت قدرت خانها مراتع مرغوب بیشتری تصرف میگردد؛ به طور مثال طایفه رزاسوند دارای مرغوبترین مراتع ییلاقی و قشلاقی هستند و این به دلیل نزدیکی و قرابتی بوده که با خانهای بختیاری داشتند، ولی طایفهای مثل سوری با وجود اینکه از بزرگترین طایفههای ایل بختیاری داشتند، محسوب میشوند، به دلیل دوری از مرکز قدرت ایل، از مزایای اجتماعی و اقتصادی مطلوبی برخوردار نیستند. در ادامه به این مطلب نیز اشاره میشود که وابستگی به خانها، چه سببی و چه نسبی، گذشته از مزایای اقتصادی، مزایای اجتماعی نیز داشت، به طوری که وابستگان و نزدیکان به خان، دارای موقعیت ویژهای بودند و این موفقیت و برتری را با پیشوند «آ» مخفف «آقا» نشان میدادند؛ مثلاً آپرویز بابادی. جام و یکپارچگی ایل، حفظ و توسعه قلمرو آن و ادامه زندگی کوچنشینی است. در خاتمه این مبحث باید اشاره کرد که در نیم قرن گذشته ، بویژه سالهای بعد از انقلاب اسلامی سیاست کاملاً متفاوتی درمقابل این نظام سیاسی اتخاذ و اجرا شده است. بدین ترتیب که نقش خانها از هرم قدرت کاملاً خارج شده، اداره طایفهها از طریق همکاری شوراهای عشایری و معتمدان و ریشسفیدان انجام میشود.
طوایف و تیرههای ایل بختیاری
ایل بختیاری به دو طایفه اصلی هفت لنگ و چهارلنگ تقسیم میشود:
ساختار اجتماعی طایفه هفت لنگ. این طایفه به سه باب یا بزرگ طایفه و یک طایفه مستقل تقسیم میشود که عبارتند از :
1- بزرگ طایفه دورکی؛
2- بابادی باب ؛
3- دنیارانی باب و طایفه بهداروندِ بختیاروند.
از میان طوایف هفت لنگ ، دو طایفه سه دهستانی و جانکی یکجانشین شدهاند و به همین دلیل، افراد این دو طایفه تعلقات عشایری گذشته را ندارند و ساخت اجتماعی قبیلهای در بین آنان گسسته شده است، به همین دلیل در مطالعات انجام گرفته از چهارچوب طوایف بزرگ هفت لنگ حذف شدهاند.
هر یک از بزرگ طایفههای ایل به چند طایفه کوچکتر تقسیم میشود:
بزرگ طایفه دورکی شامل قندعلی، سوری، راسیوند، بابا احمدی و شیخ رباط؛
بزرگ طایفه بابادی شامل راکی ، شهنی، سراولاد، علمی ، گله، گمار، نصیر، پیدنی ، احمد سمالی و حموله؛
بزرگ طایفه دنیارانی شامل چهرازی، سرقلی، سعید، کورکور، اورکباب، عالی مح
مود و گورویی؛
طایفه بهداروند شامل تردی بهداروند، منجدی ، کیارسی، دنیاش، بلیوند و حسنکی (استکی).
هر یک از این طوایف به تعدادی تش یا تیره تقسیم میشود؛ برای مثال دورکی باب به 62 تش یا تیره، بابادی به 51 تیره ، دینارانی 81 تیره و طایفه بهداروند به 25 تش یا تیره تقسیم میشود. در مجموع 219 تش یا تیره در شاخه هفت لنگ وجود دارد . هر یک از تیرهها به تعدادی اولاد تقسیم میشود:
الف ) دورکی باب 309 اولاد؛
ب ) بابادی باب 148 اولاد ؛
ج ) دنیارانی باب 269 اولاد؛
د ) بهداروند 194 اولاد.
هر اولاد نیز به تعدادی مال تقسیم میشود:
الف ) دورکی باب 1455 مال ؛
ب ) بابادی باب 910 مال ؛
ج ) دنیارانی باب 879 مال ؛
د ) طایفه بهداروند 624 مال.
در مجموع ، شاخه هفت لنگ دارای 820 اولاد و 3868 مال است که هر مال به تعدادی خانوار تقسیم میشود. تعداد خانوارهای هر باب عبارت است از:
الف ) دورکی باب 7312 خانوار؛
ب ) بابادی باب 4252 خانوار؛
ج ) دنیارانی باب 4152 خانوار؛
د ) طایفه بهداروند 1804 خانوار.
کل خانوار برون کوچ هفت لنگ بختیاری مستقر در استان چهارمحال و بختیاری 17520 خانوار است. (این ارقام در سال 1364 جمعآوری شده است.) در ادامه این مطلب بد نیست بدانیم که طایفه بهداروند که زمانی بزرگترین و گستردهترین طایفه بختیاری بود، به علت مسائل سیاسی گذشته، در حال حاضر از چنین موقعیتی برخوردار نیست.
ساختار اجتماعی طایفه چهارلنگ . قبل از شروع تقسیمبندی طوایف چهارلنگ بختیاری باید به این نکته اشاره کنیم که اصولاً در زمینه مطالعات انجام شده درباره عشایر بختیاری، طایفه چهارلنگ به علت جمعیت کمتر و وضع مالی بد نسبت به طایفه هفت لنگ ، از آنچنان اهمیتی برخوردار نیست. تیرههای طایفه چهارلنگ عبارت است از طایفه محمود صالحی مهزاد، حیدری، اورک، بابا ، فرخوند، میوند، خانه مجالسی، خانه قلعه، سنجاق، اتابک، دوغزنی، عیسی وند، ملک محمود، موگویی، شیاس، سادات پیرگویی و شیخ سعید و تیرههای سیدان، سندوس گلگیر و عالیوند از طایفه کیان ارثی.
جمعیت ایل بختیاری و ویژگیهای آن
ایل بختیاری همواره در طول تاریخ خود و بویژه در وضعیت کنونی، پرجمعیتترین ایل کشور به شمار میرفته و میرود و همین مسأله موجب افزایش قدرت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن در سطح منطقه و کشور و از طرف دیگر موجب بهرهگیری اقتصادی از محیط تحت قلمرو خود شده است؛ بویژه امروزه که با گسستهشدن نظامهای قبیلهای و تحلیل رفتن قوای اقتصادی ایل، کثرت نفوس موجب بروز مشکلات اجتماعی متعدد و نهایتاً آوارگی در شهرها و فقر کاذب شده است.
آمار و تعداد نفوس
تا چند سال پیش آمارگیریهای جمعیتی ایل بختیاری غالباً غیررسمی بوده ، سیاستمداران و خارجیهای ذینفع ، اغلب به علت جنبههای سیاسی آن ، به این کار اقدام میکردهاند؛ از این رو تا 1365 آمارگیری رسمی عشایر انجام نشده بود و از تعداد بختیاریها اطلاع دقیقی در دست نبود.
اولین آمارگیری از عشایر ایل بختیاری در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی انجام گرفت که اغلب از روی حدس یا آمارهای نمونهای از خانوارها بوده و سابقه آن به شرح زیر است : (ایلها ، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران ؛ ج 1 ، مبحث ایل بختیاری.)
جدول 7-8 تعداد تقریبی خانوارهای بختیاری
آمارگر سال آمارگیری (شمسی ) تعدادتقریبی خانوار (به هزار)
راولیسون 1217 28
لرد کرزن 1271 34
هانری رنه 1286 30
سرپرسی لورن 1302 47
علیرزمآرا 1327 75
اگر چه هر کدام از آمارهای مذکور تخمینی است و با هم هماهنگی ندارد، همه آنها حاکی از وجود یک ایل پرجمعیت در منطقه است.
مجموعه بعدی آمارها اغلب از 1340 به بعد فراهم شده که جدی
دتر و دقیقتر است و افراد محقق و مراکز دولتی با انگیزههای مطالعاتی فراهم آوردهاند؛ ولی از آنجا که این آمارها تخصصی نبوده است اشتباهاتی در آن دیده میشود، اما برای مطالعات اجتماعی مفید است. بعضی از این آمارها در جدول 8-8 آمده است.
جدول 8-8 تعداد خانوارهای کوچنده
منابع سال آمارگیری (شمسی) تعداد خانوار کوچنده
یونسکو 1342 23493
دفتر آبادانی مناطق عشایری 1349 37665
مرکز آمار 1352 29744
سرشماری کشاورزی اداره کل کشاورزی 1353 30000
کتاب گذری به چهارمحال و بختیاری 1356 76000
مرکز آمار ایران 1357 11766
مرکز امور عشایری ایران 1360 80250
سازمان برنامه و بودجه 1362 12664
دفتر طرح جامع توسعه چهارمحال و بختیاری 1364 11000
در این آمارها نیز به علت تداخل جوامع روستایی و شهری با جامعه کوچنشین و تخصصی نبودن آمارگیری ، آمارها واقعی نیست . در مجموع میتوان متوسط عشایر کوچنده بختیاری را در حدود سیهزار خانوار برآورد کرد که رقم بالایی است. بر اساس آمارگیری اداره آمار ایران در تابستان 1364، ایل بختیاری دارای بیش از 34333 خانوار کوچرو و نیمه کوچرو بوده است که با در نظر گرفتن حد متوسط شش نفر در هر خانوار، جمعیت ایل به 205998 نفر میرسید. از این تعداد، دو سومشان ( آنها) در طایفه هفت لنگ و یک سوم بقیه در طایفه چهارلنگ زندگی میکردند. از این تعداد، 1191 خانوار در منطقه ییلاق، علاوه بر چادر دارای خانه های ثابت و روستایی بوده، 23061 خانوار هم در قشلاق دارای مساکن دایمی بودند. این مطلب نشان میدهد که مالکیت اراضی و مراتع شخصی که فعالیت زراعی را در کنار دامداری ایجاب میکند، در سکونت عشایر در چنین
اماکنی مؤثر بوده است. از طرف دیگر، تعداد خانوارهای دارای مساکن روستایی در قشلاق ، تقریباً بیست برابر آنان است که در ییلاق مسکن روستایی دارند؛ زیرا امکانات زراعی در اراضی وسیع شرق خوزستان که دارای زمان رویش طولانیتر است و در همه فصول امکان کشاورزی در آن وجود دارد، در سکونت عشایر و اشتغال آنان به زراعت نقش اساسی دارد.
چنانچه یکجانشینان ایل را که دارای وحدت قومی و فرهنگی و پایبند به سنن طایفهای خود هس
تند بدان اضافه کنیم جمعیت ایل به رقمی بیش از پنجاه هزار خانوار بالغ میشود. با در نظر گرفتن 188354 خانوار عشایر کوچنده کل کشور، معادل 2/18 درصد آن را یکجانشینان ایل تشکیل میدهند که در مقام اول و به دنبال آن ایل قشقایی با 17444 خانوار در مقام دوم قرار میگیرد.
تراکم جمعیت
در ابتدای بحث اشاره کردیم که مساحت تحت قلمرو ایل بختیاری به بیش از پنجاه هزار کیلومتر مربع بالغ میشود، اما در عمل 22 هزار کیلومتر مربع آن (ده هزار در ییلاق و دوازدههزار در قشلاق) در قلمرو عشایر کوچرو بختیاری قرار دارد و با توجه به این مساحت، تراکم عددی جمعیت برابر با نه نفر در کیلومتر است که با توجه به رشد روزافزون جمعیت، قادر به جوابگویی آنان نیست.
جمعیت کثیری از عشایر بختیاری جزو طایفه هفت لنگند و به همان نسبت، بسیاری از مسائل اجتماعی و بازتابهای فرهنگی و اقتصادی ناحیه از جمله تأمین نیروی کار به عهده این طایفه است.
توزیع جمعیت مناطق و مراکز عشایری
با در نظر گرفتن جمعیت طایفه هفت لنگ و اینکه وسیعترین بخشهای ییلاقی و قشلاقی تحت حاکمیت این طایفه قرار دارد ما این طایفه را معیار توزیع جمعیت و دام در مراکز مهم عشایری منطقه قرار میدهیم. هدف اصلی ما در این زمینه عبارت است از :
1 نمایاندن توزیع ناهماهنگ ایل بختیاری در مناطق عشایری؛
2 اولویت در برنامهریزی و ایجاد امکانات در مراکزی که تراکم جمعیتی و دامی آن بیشتر است؛ چرا که تعدادی افراد و دام بیشتر در هر منطقه نشاندهنده محیط مناسب برای کوچنشینی و مراتع غنیتر برای تعلیف دامهاست.
همانطور که درجه جداول مذکور مشاهده میشود مراکز عشایری واقع در شهر
ستانهای فارسان و اردل در ییلاق ، ایذه و مسجد سلیمان در قشلاق از پرجمعیتترین و متراکمترین مناطق عشایری است که خود نیاز به امکانات بیشتر و مراتع وسیعتری دارد و برنامهریزی و احیای آن لازم به نظر میرسد.
جدول 9-8 وضعیت استقرار خانوارهای عشایری و تعداد دام طایفه هفت لنگ بختیاری در شهرستانهای استان چهارمحال و بختیاری
منطقه خانوار عشایری دام
دهستان شهرستان تعداد درصد به کل تعداد درصد به کل
جونقان فارسان 91 6/0 7882 6/0
چغاخور بروجن 380 4/2 41301 2/3
بازفت فارسان 5265 4/33 420427 9/32
پشتکوه اردل 444 8/2 39980 1/3
دوآب فارسان 1851 7/11 151730 9/11
تنگگزی فارسان 37 2/0 3390 3/0
شوراب فارسان 3095 6/19 261716 5/20
دنیاران اردل 2651 8/16 156456 2/12
میانکوه اردلان 369 4/2 33701 6/2
فارسان فارسان 251 6/1 28796 3/2
بن شهرکرد 86 5/0 13080 1 پیرگان فارسان 1258 8 120481 4/9
منبع: اداره عشایری استان چهارمحال و بختیاری ؛ آمارگیری عشایری سال 1364 ساختمان سنی و جنسی جمعیت ایل بختیاری
ساختمان سنی. بر اساس نتایج آمارگیری اداره عشایری در 1362 گروههای سنی و توزیع آن نسبت به کل جمعیت ایل عبارت بود از : (دانشجویان عزیز میتوانند از سرشماریهای جدید استفاده و خود تحلیل کنند.)
7/38 درصد در گروه سنی 0 – 10 سال ؛
4/22 درصد در گروه سنی 10-20 سال؛
6/13 درصد در گروه سنی 20-30 سال؛
5/8 درصد در گروه سنی 30-40 سال؛
7/5 درصد در گروه سنی 40- 50 سال؛
9/5 درصد در گروه سنی 50- 60 سال؛
2/5 درصد در گروه سنی 60 سال به بالا.
جدول 10-8 وضعیت استقرار دام و جمعیت عشاری برون کوچ هفت لنگ بختیاری در شهرستانهای استان خوزستان
منطقه خانوار کوچوار دام
دهستان شهرستان تعداد درصدبه کل تعداد درصد به کل
هفتگل رامهرمز 147 0/9 22438 2
سوسن ایذه 2923 6/18 200471 6/15
حومه اهواز اهواز 320 ½ 22054 7/1
دهدز ایذه 852 4/5 66462 2/5
حومه رامهرمز رامهرمز 26 2/0 4226 3/0
اندیکا مسجدسلیمان 810 3/24 331567 6/25
جهانگیری مسجدسلیمان 89 6/0 6848 5/0
گتوند شوشتر 478 3 46400 6/3
عقیلی شوشتر 10 1/0 2120 2/0
لالی مسجدسلیمان 4230 9/26 340574 4/27
گلگیر (حومهایذه) ایذه 654 2/4 50237 9/3
(تمبیگلگیر)حومه مسجدسلیمان 70 4/0 1549 1/0
مسجدسلیمان مسجدسلیمان 970 2/6 89164 1/6
مرغاد ایذه 515 3/3 43755 3
هلایجان ایذه 37 2/0 6240 5/0
شهیدعباسپور مسجدسلیمان 46 3/0 1102 1/0
کوشک مسجدسلیمان 155 1 15536 2/1
مرغاد مسجدسلیمان 440 3/2 37400 9/2
منبع: اداره عشایری؛ آمارگیری رسمی عشایر برون کوچ، 1364
تقریباَ 50 درصد جمعیت زیر پانزده سال و تنها 2/5 درصد جمعیت بالای شصت سال است. همانطور که میبینیم، طبق ویژگیهای این اجتماعات، ساختمان سنی ایل بختیاری جوان و در حال توسعه است که ملل اصلی آن را باید در ویژگیهای فرهنگی، اعتقادات جامعه، سنن قبیلهای و نوع معیشت آنان دانست که عبارت است از :
1 پایین بودن سطح آگاهی نسبی، بویژه در جلوگیری از زاد و ولدهای متعدد؛
2 پایین بودن سن ازدواج و باروری دختران؛
3 نیاز به نیروی کار در چهارچوب خانواده؛
4 توجه بیشتر به فرزند ذکور برای سرپرستی خانواده و انتقال توارث؛
5 کافی نبودن برنامههای آموزشی گروههای متخصص و تبلیعات رسانههای گروهی برای جلوگیری از تولدهای بسیار و باروریهای غیرمنتظره در جامعه ایلی.
در 1365 به ترتیب در اولین و آخرین گروههای سنی تغییراتی در جهت کاهش و افزایش درصدها رخ داده است که نشانه بهبود نسبی در مسائل اجتماعی است و افزایش درصد جمعیت در گروههای سنی سالخورده حاکی از افزایش عمر متوسط جمعیت است.
جدول 11-8 درصد گروههای سنی
گروه سنی سال 1362 جمعیت (به درصد) سال 1365 جمعیت (به درصد)
0 – 10 7/38 1/38
10 – 20 4/22 6/23
20 – 30 6/13 3/11
30- 40 5/8 9/8
40 – 50 7/5 4/4
50-60 9/5 9/6
60 – 70 2/5 8/6
چنانچه سن فعالیت مؤثر را پانزده سال فرض کرده، از کارافتادگان را از شصت سال به بالا در نظر بگیریم ـ البته در جوامع ایلی دقیقاً اینطور نیست؛ زیرا بنا به نوع معیشت، تا زمان از کارافتادگی فیزیولوژیکی بدن، فعالیت و تلاش ادامه دارد ـ عملاً بیش از پنجاه درصد از افراد ، تحت تکفل گروههای جوان و بزرگسال قرار دارند که اغلب، پسران بزرگ خانواده و مردان زیر شصت سالند که بار سنگین فعالیت و تأمین نیازمندیهای اساسی بقیه را به عهده دارند.
ساختمان جنسی و نسبت جنسی . توزیع جنسی جمعیت عشایری منطقه عبارت است از 3/53 درصد مرد و 7/46 درصد زن ، یعنی به ازای هر 114 نفر مرد 100 زن وجود دارد که چند علت در این مسئله مؤثر است:
1 طولانی بودن دوره باروری و زایمانهای مکرر و تحلیل رفتن تدریجی قوای زن ؛
2 نبودن بهداشت و اطلاعات کافی بهداشتی در بین زنان و ب
روز بیماریهای زنانه بویژه در سن بلوغ و دوران بارداری و زایمان؛
3 پذیرش مسئولیتهای سنگین در زندگی و فشار ناشی از کار و فعالیت چند جانبه که به کوتاه شدن عمر متوسط در بین زنان منجر میشود.
فقط در گروه سنی خردسال و 20 – 30 سال، در صد زنان بیشتر از مردان است و شاید علت آن آسیبپذیری مردان در این سن باشد، زیرا نوع فعالیت آنان اتفاقات و خطرهای شدیدی به همراه دارد.
جدول 12-8 توزیع جنسی جمعیت خانوارهای نمونهگیری شده بختیاری
مرد زن
رده سنی تعداد درصد تعداد درصد
0-10 91 1/48 98 9/51
10-20 69 9/58 48 1/41
20-30 26 4/46 30 7/53
30-40 23 3/52 21 7/47
40-50 12 5/54 10 4/44
50-60 18 9/52 16 1/47
60+ 19 8/55 15 2/44
نژاد و مذهب
نژاد. آنچه مسلم است این است که بختیاریها از نژاد آریایی هستند که از هزارههای قبل از میلاد در دامنه کوههای بختیاری در شرق شوشتر و دو طرف رودخانه کارون مستقر شدهاند و با عیلامیها که مردمان بومی آن سرزمین بودند در آمیخته و نژادی واحد را به وجود آوردهاند.
از خصایص جسمانی آنان میتوان از قد بلند، جسم نیرومند، پوست تیره ، موی سیاه، ابروانی پرپشت، بینی بزرگ که بر روی لب خم شده است و چانهای قوی و چهارگوش نام برد.
مذهب. بختیاریها تا قرن نهم هجری پیرو مذهب معتزله بودند، ولی از قرن نهم به بعد که یکی از سادات خوزستان مذهب شیعه را اشاعه داد این مذهب در میان بختیاریها رونق گرفت و در زمان صفویه عمومیت پیدا کرد. بختیاریها برای سادات احترام خاصی قائلند، تا جایی که میگویند کلیه سادات از پرداخت هرگونه مالیات و تعرض مصون بودهاند.
آموزش و پرورش
پیش از تأسیس مدارس عشایری، افراد باسواد فقط کسانی بودند که در مکتبخانههای روستاهای نواحی ییلاق و قشلاق به آموزش قرآن پرداخته، متون قدیم را فرامیگرفتند و تنها فرزندان خانها و کلانتران بودند که برای فراگیری آموزش رسمی به مدارس گسیل میشدند.
در 1336 همزمان با ایجاد دانش سراهای عشایری در چند استان، دانشسرای عشایری شهرکرد برای تربیت آموزگارن عشایری تأسیس شد. با اینکه انگیزه تأسیس این دانشسراها تربیت کادر
مناسب برای آموزش فرزندان عشایری بود، آموزگاران آموزش یافته دانشسراهای مزبور، کلاً برای آموزش در مدارس روستایی منطقه اعزام شدند و آموزش فرزندان عشایر کوچرو در این مدارس روستایی نیز ناممکن بود. با آموزش نزدیک به بیست نفر از فرزندان عشایر اسکان یافته و با کمک تعدادی از آموزش دیدگان غیربختیاری تحت عنوان معلم ، مدارس عشایری به منظور آموزش رسمی فرزندان عشایر، از 1347- 1357 تحت پوشش اداره کل آموزش عشایری فعالیت داشت. پس از انقلاب اسلامی و انحلال اداره کل آموزش عشایری، واحدهای سیار آموزش عشایر منطقه ن
یز تقلیل یافت و این شیوه آموزشی با آموزش رسمی کشور ادغام و آموزش فرزندان عشایری در مدارس ثابت معمول شد.
در حال حاضر فرزندان عشایر هنگام استقرار در قشلاق، زیرپوشش اداره کل آموزش و پرورش استان خوزستان قرار دارند و در مدارس روستاهای منطقه قشلاق آموزش میبینند و در زمان کوچ به ییلاق نیز تعدادی از محصلان تا پایان سال تحصیلی در قشلاق میمانند و پس از اتمام کلاسها به خانواده خود ملحق میشوند. گروهی نیز به همراه خانوادهها به ییلاق کوچ کرده، در مدارس همجوار سکونتگاههای ییلاقی ثبت نام میکنند و باقیمانده سال تحصیلی را در مدارس مزبور میگذرانند. به طور مسلم در چنین وضعیتی امکان تحصیل دختران کمتر فراهم است.
وضعیت سواد. بر اساس آمارگیری 1362 که بوسیله سازمان برنامه و بودجه استان چهارمحال و بختیاری انجام پذیرفت ، از جمع افراد ملزم به آموزش که باید به دورههای مختلف آموزش ابتدایی، راهنمایی و متوسطه راه یابند 19 درصد در مدارس ابتدایی، 13 درصد در مدارس راهنمایی و فقط 3 درصد در مدارس متوسطه به تحصیل اشتغال داشتند. بر اساس همین آمارگیری، از مجموع جمعیت شش سال بالاتر، 3/92 درصد بیسواد و 7/7 درصد باسواد ، اعم از محصل و غیرمحصل بودهاند. رقم بیسوادی در بین مردان 88 درصد و در بین زنان 8/97 درصد بوده است ؛ بنابراین بدیهی است که برنامهریزیهای آموزشی این جوامع در اولویت خاص قرار گیرد. ترکیب جنسی دانشآموزان عشایری در دورههای مختلف چنین بوده است: سهم دانشآموزان دختر در دوره ابتدایی 16 درصد، در دوره راهنمایی 9 درصد و در دوره متوسطه 3 درصد دانشآموزان عشایر بوده است.
وضعیت بهداشت
سطح بهداشت در زندگی عشایر بسیار پایین است، به طوری که با بسیاری از مسائل بهداشتی به طور کلی بیگانهاند. زندگی همواره در حال تحرک و جابهجایی باعث شده که آنان نتوانند از امکانات بهداشتی و درمانی خوبی برخوردار باشند، بخصوص اینکه نقاط کوچ و استقرار آنها (آنان) در مناطق کوهستانی و دورافتاده قرار دارد و به همین دلیل میزان مرگ و میر بر اثر بیماریهای ساده و درمانپذیر بسیار است.
از شایعترین بیماریها در میان عشایر منطقه میتوان از بیماریهای ریوی، سوءهاضمه، عفونتهای مختلف انگلی، اسهال، تب روده و درد مفاصل و استخوان نام برد. به دلیل استقرار در منا
طق آلوده و عبور از آنها و دشواری پیشگیری و کنترل نمونههای آلوده میزان ابتلا به مالاریا در بین عشایر بسیار بالاست و منطقه بازفت مراکز عمده ییلاقی عشایر منطقه است جز یکی از مناطق آلوده کشور شناخته شده است. (اداره عشایری استان چهارمحال و بختیاری ؛ سال 1368)
متحرک بودن عشایر باعث شد، محیط زندگی آنان نسبت به سکونتگاههای روستایی بهداشتیتر باشد، ولی نوشیدن آبهای غیربهداشتی، بخصوص در مناطق گرمسیری، میزان آلودگی به امراض را به شدت افزایش میدهد. به دلیل محدودیتهای ناشی از زندگی ایلی، استحمام و شستشوی بدن به ندرت انجام میگیرد و طبیعی است که این امر نیز موجب افزایش بیماری میشود.
وضعیت خدمات درمانی . در حال حاضر عشایر منطقه از دو طریق ، زیر پوشش خدمات درمانی قرار میگیرند:
1 گروههای سیار. گروههای سیار درمانی با شناختی که از محل استقرار عشایر در ییلاق و قشلاق دارند به چادرها مراجعه کرده، به معالجه سرپایی بیماران میپردازند و در زمان کوچ عشایر نیز، گروههایی در گذرگاههای محل عبور خانوارها مستقر شده، عشایر بیمار را به طور سرپایی درمان میکنند. سطح پوشش درمانی گروههای سیار به دلایل مختلف از جمله محدودیت نیرو و تجهیزات و از همه مهمتر مشکلات مربوط به راهها نسبتاً محدود است.
2 واحدهای ثابت درمانی . خانههای بهداشت و مراکز بهداشتی مستقر در آبادیهای ییلاقی و قشلاقی پوشش درمانی عشایر نواحی مزبور را به عهده دارند. در حال حاضر، جمع واحدهای بهداشتی ثابت مستقر در مناطق ییلاقی مشتمل بر شش خانه بهداشت و نُه مرکز بهداشتی درمانی از نوع روستایی است که با امکانات کم، بخشی از نیازهای بهداشتی و درمانی عشایر را بصورت سرپایی برطرف میسازد.
عشایر با توجه به وضعیت موجود تا زمانیکه بتوانند با داروهای محلی بیماری خود را معالجه
نمایند به مراکز بهداشتی مراجعه نمیکنند و در زمان مراجعه به مراکز بهداشتی یا برخورد با گروههای پزشکی از فرصت استفاده کرده ، مقداری قرص و شربت از مأموران بهداشتی میگیرند و آن داروها را در هنگام بیماری و حتی سلامتی، بیرویه مصرف میکنند. چنانچه شدت بیماری درحدی باشد که با چنین وسایلی معالجه نشوند، در صورت امکان ، در قشلاق به شهرهای خوزستان و در ییلاق به بیمارستانها و اطبای شهرکرد، فارسان، بروجن و اصفهان مراجعه میکنند. (همان : اداره عشایری استان چهارمحال و بختیاری ؛ سال 1368)
آداب و رسوم و فرهنگ
مردم بختیاری ، عموماً شجاع، سلحشور ، پرکار، زحمتکش و قانع هستند و در اسبسواری و تیراندازی مهارت کامل دارند. آنان در درستکاری مشهورند و اکثر مردان و زنانشان خوش هیکل، دارای قامت بلند و اندامی متناسب و ورزیده و سیمایی متواضع و اصیلند.
بسیاری از آداب و رسوم و عقاید آنان از زمانهای قدیم سینه به سینه منتقل گردیده و جزء واجبات زندگی آنان شده است. بختیاریها بر این باورند که ارواح پلید به وسیله نوک سنجاق و اشیای تیز مجروح میشوند، از این رو، در روز عروسی میخ نوک تیزی در کف حجله عروس مینشانند. میهمان نوازی یکی دیگر از خصوصیات آنان است و چون معتقدند که ایل متعلق به همه افراد ایل است ، رفت و آمدهای رسمی کمتر در بین آنها وجود دارد.
مهمترین عید غیرمذهبی در نزد بختیاریها نوروز است و چند روز قبل از عید، مردان و زنان عشایر برای خرید کفش و پارچه به نزدیکترین بازار مراجعه میکنند. اعیاد دیگر از جمله قربان، و فطر نیز در بین آنان برگزار میشود.
ازدواج . ازدواج در بین ایل بختیاری بر پایه سنتهای کهن و تحکیم روابط خویشاوندی و ایجاد همبستگی و گسترش تیره و طایفه است؛ از این رو، ازدواج ها بیشتر در سطح تیره و طایفه و بین خویشاوندان نزدیک مثل پسرعمو و دخترعمو، پسردایی و دختر عمه و ; انجام میگیرد.
معمولاَ هنگام تولد دختر در یک خانواده، خانواده دیگری که صاحب پسرند، روز تولد با بردن هدایایی مثل کله قند و پارچه ، آن دختر را برای پسر خود نامزد میکنند؛ به این مراسم «ناف برون» میگویند و کمتر اتفاق میافتد که در این پیوند خدشهای وارد شود، حتی اگر پسر یا دختر دچار نقص عضو شوند. اگر پسر و دختر ناف برون نشده باشند، بعد از پسندیدن دختر از سوی خانواده پسر ، پدر و مادر پسر به همراه زنان و مردان کهنسال طایفه به منزل پدر دختر میروند و با گفتن این جمله که «این پسر را به غلامی خودتان قبول کنید» منظور خود را بیان میکنند. پدر دختر در صورت موافق نبودن، با گفتن کلماتی نظیر «دختر هنوز بزرگ نشده» یا «فعلاً برای ما میسر نیست » جواب رد میدهد و در صورت تمایل، با دعوت خانواده پسر به شام و نهار موافقت خود را اعلام میکند. بعد از موافقت پدر دختر، عدهای از خانواده پسر پس از یک هفته برای دختر هدایایی از قبیل پیراهن، شلوار، کفش و حنا میبرند که به آن «دستگیرانی» میگویند و بعد در جلسهای شیربها را تعیین میکنند. در همین جلسه مهریه نیز تعیین میشود؛ به این جلسه «پاشکنان»
میگویند، یعنی پدردختر دیگر حق ندارد وی را به کس دیگری بدهد. برای روز عقد، خانواده دختر یک یا دو سیاه چادر اضافی برای پذیرایی از میهمانان، پیرامون چادر خویش برپا میکنند؛ از طرف دیگر، یک هفته به مراسم عقد مانده، شخصی محترم از طرف خانواده داماد به خانه نزدیکان و خویشاوندان رفته، روز عقد را به اطلاع آنان میرساند و معمولاً خانوادهها هر کدام به نسبت توان مالی، هدیهای از قبیل پول، گوسفند ، برنج و آرد به شخص مزبور میدهند تا در هزینه این مراسم شرکت کرده باشند. این مراسم را در ایل «اوزی» میگویند. صبح روز عقد، خانواده داماد به همراه
نوازندگان به طرف خانه عروس میروند و مراسم عقدکنان در میان هلهله و شادی خانواده عروس و داماد برگزار میشود. مراسم دیگری در خانواده عروس در طول خواستگاری تا هنگام مراسم عروسی به نام «شیرینی اشکندن» برگزار میشود و به این صورت است که روز قبل از مراسم عقد، خانواده داماد اجناس مصرفی آن روز را که در اصطلاح محلی به آن «خرج» گفته میشود به خانه عروس میبرند. این اجناس عبارتند (عبارت است) از : گوسفند، قند و چای.
چند روز قبل از مراسم عروسی، یک نر از خانواده داماد به خانه عروس میرود و به پدر عروس خبر میدهد که موعد عروسی نزدیک است و از او میخواهد که لوازم دختر، یعنی جهیزیه او را آماده سازد. جهیزیه عروس بختیاری عبارت است از لحاف، تشک، خورجین و وسایلی از قبیل گلیم و تعداد کمی ظروف تهیه غذا.
طـلاق . بختیاریها طلاق را عمل نادرست و نکوهیده میپندراند و به همین دلیل طلاق در میان آنان به ندرت صورت میگیرد. از طرف دیگر ، چند زنی نیز در میان این عشایر کمتر از جاهای دیگر به چشم میخورد؛ مگر در مواردی که زن جوانی شوهر خود را از دست داده باشد و برای حفظ حرکت خانوار، یکی از اقوام نزدیک شوهر، مثلاً برادرشوهر ، او را به عقد خود درمیآورد که هم تحت پوشش مادی و معنوی شوهر جدید باشد و هم از لغزشهای احتمالی ناشی از فقر ; مصون بماند.
مراسم سوگواری. در مراسم تدفین و سوگواری عشایر که تقریباً سه روز ادامه دارد مردها و زنهای اطراف، به طور جداگانهای برای تسلیتگویی، به چادر عزا روانه میشوند و پس از صرف نهار یا شام محل را ترک میکنند. رسم بر این است که زنان قبل از رسیدن به چادر عزا، دستهجمعی شروع به شیون میکنند و بعد از نشستن در داخل چادر، یکی از زنان شروع به خواندن زندگینامه متوفی مینماید و بعد همه حضار بلند شیون میکنند. برگزاری مراسم چهلم متوفی نیز به همین صورت است. در این فاصله، هر فرد بنا به موقعیت اقتصادی و روابط خویشاوندی، برای بازماندگان ،
گوسفند، مقداری برنج و گاهی پول میآورد. بعد از مراسم چهلم، بازماندگان متوفی به بازدید افرادیکه در مراسم شرکت کرده بودند میروند و این کار تقریباً تا مراسم سال متوفی طول میکشد. پوشیدن لباس سیاه تا چهلم ضروری است، ولی اغلب تا یک سال از لباس سیاه استفاده میشود و بعد از آن نزدیکان با آوردن یک دست لباس سفید، لباسهای سیاه را از تن صاحب عزا خارج میکنند. برگزاری مراسم عزاداری کلانتران یا خانها با فرد عادی فرق میکن
د.
- ۹۵/۰۹/۱۷